امروز صبح که اومدم وبلاگ رو آپ کنم دیدم فیلتر شده !!!!!!
نمی دونم چرا و به چه علت ؟؟؟؟
ولی همین قدر می دونم که این رسم کساییه که قدرت دستشونه و جوابی برای انتقادات ندارند . برای همین دوست دارند هر کسی که به هر نحوی ازشن انتقاد میکنه رو از سر راه بردارند
نمی دونم می شه یا نه . ولی دلم نمی خواد سیب زمینی باشم یکی از علتهای اسم این وبلاگ رو اگه بخواین هم همینه .
آخه قبلا هم همین فیلم رو سر من پیاده کردن
.
...
خلاصه عزیزان از امروز به بعد این ویلاگ فیلتر شده و در ایران عملا به فاک عظمی پیوست و دسترسی به اون مثل دسترسی به فیس بوک شده....
به امید روزی که بتونیم راحت حرف بزنیم و کاستی هامون رو بوسیله همین راهنمایی و نظرات سازنده از بین ببریم . نه اینکه صورت مساله رو پاک کنیم .....
بعضی از نوشته ها باعث میشه به خودمون بیاییم و فکر کنیم ما برای خوشحال کردن همسرمان چی کار کردیم تا به حال....
یک پیرمرد امریکائی که بشدت به همسرش عشق می ورزد؛ تصمیم گرفت برای سالگرد پنجاهمین سال ازدواجشان ، برای همسرش یک سورپرایز اساسی ترتیب بدهد. برای این منظور به یکی از شرکتهای بزرگ تبلیغاتی مراجعه نموده و سفارش داد تا پیغامی به همین منظور بر روی یک بیلبورد در یکی از شلوغ ترین آزادراه های شهر"سن فیلیپ" به نمایش بگذارد. او خواست علاوه برهمسرش همه مردم شهر بدانند که چقدر همسرش را دوست دارد. او برای اینکه همسرش را متوجه این کار کند با یکی از دوستان پلیس هماهنگ کرد که وقتی او و همسرش به نزدیکی تابلو رسیدند؛ خودرو آنها را به منظور تخلف متوقف نموده و به بررسی مدارک انها بپردازد که از این طریق همسرش قطعا متوجه این بیلبورد خواهد شد. اتفاقا همین طور هم شد وهمسرش متوجه این قضیه شد و در همین هنگام پیرمرد قصه ما با تقدیم دسته گلی به همسرش برای 50 مین بار سالگرد ازدواجشان را به اون تبریک گفت
توله سگی که گربه را اذیت میکند
واقعا دیدنی است که گربه چطور میتونه بفهمه که این توله سگ فقط یک توله است
ببینید
pup: I got yo face
kitty: stop it
pup: i got yo ear
kitty: stoooooop
pup: i got your other ear and im not letting go
kitty: Fine I GOT YOUR THROAT
lol... the cat did give him a few warnings before putting him into the sleeper hold...
جوانی می خواست زن بگیرد به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند.
پیرزن به جستجو پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد و گفت این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد.
جوان گفت: شنیده ام قد او کوتاه است.
پیرزن گفت: اتفاقا این صفت بسیار خوبی است، زیرا لباس های خانم ارزان تر تمام می شود.
جوان گفت: شنیده ام زبانش هم لکنت دارد.
پیرزن گفت: این هم دیگر نعمتی است زیرا می دانید که عیب بزرگ زن ها پر حرفی است اما این دختر چون لکنت زبان دارد پر حرفی نمی کند و سرت را به درد نمی آورد.
جوان گفت: خانم همسایه گفته است که چشمش هم معیوب است.
پیرزن گفت: درست است، این هم یکی از خوشبختی هاست که کسی مزاحم آسایش شما نمی شود و به او طمع نمی برد.
جوان گفت: شنیده ام پایش هم می لنگد و این عیب بزرگی است.
پیرزن گفت: شما تجربه ندارید، نمی دانید که این صفت، باعث می شود که خانمتان کمتر از خانه بیرون برود و علاوه بر سالم ماندن، هر روز هم از خیابان گردی، خرج برایت نمی تراشد.
جوان گفت: این همه به کنار، ولی شنیده ام که عقل درستی هم ندارد.
پیرزن گفت: ای وای، شما مرد ها چقدر بهانه گیر هستید، پس یعنی می خواستی عروس به این نازنینی، این یک عیب کوچک را هم نداشته باشد.
در راستای اعلان بخشنامهای به بوتیکها با مضمون: نمایش عمومی کروات و پاپیون ممنوع است. مانکنها باید بدون سر باشند و برجستگیهای بدنشان معلوم نباشد...
*بخشنامه به میوهفروشیها*
· نمایش عمومی هویج و بادمجان ممنوع است
· آویختن موز در مقابل مغازه ممنوع است و روی لیموهای درشت و آبدارحتما باید با پارچه ضخیم و گشاد پوشانده شود
· خیار تنها با ارائهی سند ازدواج و پس از استعلام فروخته شود
· خیره شدن به هلو ممنوع است
· در پایان برنامه 5 ساله دوم میوه فروشی ها باید زنانه و مردانه شوند. خیار، بادمجان،موز و تمام درازی های دیگر فقط به آقایان فروخته خواهد شد .کیوی نیز استثنا فقط به آقایان عرضه خواهد شد. لیمو، طالبی، هلو(لعنت اله) و دیگر گردالی ها فقط به بانوان فروخته می شود
· مبارزه با کاشت، برداشت و توزیع مخفیانه خیار چنبر(نعوذ باله) به عهده ستاد مبارزه با مواد مخدر است
*بخشنامه به دوچرخهسازیها*
· باد کردن لاستیک با تلمبه ممنوع است .
· باد کردن توپ با دهان توسط زنان از اهم جرایم محسوب می شود
*بخشنامه به راه آهن*
· ورود و خروج قطار به تونل ممنوع است
· تبصره: در صورت لزوم، قطار فقط تا انتهای واگن اول به تونل وارد شود .آنهم فقط یکبار در صورت تکرار لکوموتیو ران به 60 ضربه شلاق محکوم می شود
*بخشنامه به فرودگاهها*
· در لحظهی شروع پرواز نباید نوک هواپیما بلند شود
*بخشنامه لوله کشی*
· استفاده از اتصالات نری و مادگی در کنار هم ممنوع است، حتی الامکان فقط از اتصالات نری استفاده شود، در صورت لزوم به استفاده از اتصالات مادگی، پوشاندن اتصال با دولایه قیر و گونی الزامی است.
· استفاده از اتصال پستانک و اتصالات ممه ای در هیچ صورت مجاز نبوده و با متخلفین برخورد جدی خواهد شد.
· در حمام و دستشویی ها، بجای شیر مخلوط، از دو شیر مجزا با فاصله حداقل 30 سانت از هم استفاده گردد.
· در کلیه عملیات تاسیساتی از آچار شلاقی بجای آچار فرانسه استفاده شود.
*بخشنامه به دامداری ها*
· نگه داری دام های نر و ماده در یک تویله ممنوع است.
· دوشیدن گاو ها فقط باید توسط کارگران زن صورت پذیرد.
· هیچ ماده گاوی حق شیر دادن به گوساله های بالای 17 ماه را ندارد.
· خرید، فروش، تولید و نگهداری قاطر تخلف محسوب و با متخلفین برخورد خواهد شد، در صورت تولد قاطر، تحویل قاطر به همراه اسب و خر متخلف به مقامات ذیربط الزامی است.
هیچ کس آنقدر فقیر نیست که نتوانند لبخندی به کسی ببخشد و
هیچ کس آنقدر ثروتمند ، که به لبخندی نیاز نداشته باشد
پس لبخند رو از همدیگه دریغ نکنیم
ماشینه تا شیشه جمع شده ... یه نفر اون بغل افتاده پارچه سفید روش کشیدن ... یارو داره رد میشه ... میگه مُرده؟ پَ نه پَ تصادف خستش کرده خوابیده
**********
روی نیمکت توی پارک، روزنامه دستمه… اومده میگه… روزنامه میخونی؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ سبزی خریدم نمیدونم لای کدوم صفحه گذاشتمش
*********
دراز کشیده بودم لب استخر. دوستم میگه آفتاب می گیری؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ با خورشید مسابقه گذاشتیم، هر کی دیرتر بخنده برندس
**********
از همه جا
رفتم دمه عابربانک نوبتم که شد 20نفر پشتم بودن، بعد دستگاه یهو قاط زد برگشتم گفتم خراب شد دیگه کار نمیکنه، اومدم تو ماشین دیدم عین 20نفر تک تک دارن امتحان میکنن! یعنی چس مثقال واسه حرف هم ارزش قائل نیستیم
**************
خاور با بار گوجه چپ کرده راننده داره دو دستی میرنه تو سر خودش بعد ملت وایسادند از رو زمین مصرف گوجه یک سالشون رو جمع کنند
******************
یه شب خونه ی عمم اینا دعوت بودیم … مهمونیه شلوغی بود … ـیهو گوشیه من زنگ خورد … یه دفعه همه نیگا من کردن و جمع ساکت شد … جواب دادم دوستم محسن بود … گفتم بعدا بهت زنگ میزنم … ـبابام با کنجکاوی پرسید :کی بود!!؟ … پسر عمم گفت زیدش بوده حتما …!!! ـ
بابام گفت : چیش …!!!؟؟؟
داداشم گفت : ” زید بن حارث ” از صحابه ی پیغمبر !!! ـ.
همه با هم بصورت گروهی جر خوردیم از خنده … ـ
***********
دقایقی پیش یکی از دوستانم از بابلسر در تماس تلفنی با من گفت: اینجا هوا یه طوریه انگار یه کیسه نایلونی کشیدی رو سرت، داخل همون کیسه زیر آفتاب باید هی نفس بکشی… هی نفس بکشی…. ـ
**************
امروز حس کردم خیلی آدم مهمی هستم چون رفتم آرایشگاه آبشون قطع بود سرم رو با آبمعدنی شستن
*************
طرف با اسم آناهیتا جووون اومده رو پیج ، میگه : ـ
من مشکل کامپیوتری دارم میشه کمکم کنید ؟
سی چهل نفر راهنماییش کردن کلی هم لایک گرفت !! ـ
مشکلش که حل شد گفت : ـبچه ها ... دمتون گرم ! ـاسمِ من عباسه ، نوکرم که مشکلمو حل کردین
اول با اسم خودم اومدم ، هیشکی جوابمو نداد
****************
دیده بودیم وسط فوتبال اذان پخش کنن ولی این یکیش رو ندیده بودم: امروز یه مامور انتظامی تو اداره کنارم بود از تو بیسیمش سر ظهر اذان پخش کردن! ازش پرسیدم این چیه؟ گفت دیگه جدیداً توی تمام بیسیم ها وقت نماز، اذان پخش میکنن
**************
قبلنا اگه دختره میگفت بله...مراسما شروع میشد ....مثلا بله برون... ـ
شیرینی خورون
این حرفا
الان برعکس شده....دختره میگه نه....تازه مراسما شروع میشه..... ـاسید پاشون...چاقو زنون....اعدام کنون
***************
اومدم میبینم مامانم یه کاغذ چسبونده رو وب کمه لپ تاپش میگم این چیه؟ میگه احساس کردم یکی داره نگاهم میکنه!
دوستان عزیز، با توجه به فصل تابستان و استفاده از پوشاک نازک و آستین کوتاه به دلیل گرمای هوا و افزایش تماس پوست با تابش فرا بنفش که از خورشید ساطع می گردد و خطرناک بودن این مواجهه، میتوانید به سایت زیر مراجعه و نام شهر و نام کشور را وارد کرده و از میزان آن در ساعات مختلف آگاهی پیدا کنید
از هفته گذشته فاز جدید پلیس اکترونیک در پایتخت به مرحله اجرا گذاشته شده است و بر این اساس تخلفات رانندگان علاوه بر کنترلهای ماموران، از طریق دوربینهای نظارتی سطح شهر نیز به صورت لحظهای ثبت میشود
سردار حسین رحیمی اظهار داشت: ماموران آموزش دیده پلیس راهور تهران با استفاده از بیش از 600 دوربین کنترل ترافیک، علاوه بر کنترل ترافیک پایتخت با تخلفاتی همچون تجاوز به گذرگاه عابر پیاده، توقفهای دو و سه ردیفه، توقف در محلهای ممنوع و داخل و حریم میادین، عبور از چراغ قرمز و ... برخورد میکنند
مدتی بود حضرت عزرائیل مشغول قلع و قمع هنرمندان بود الان هم ظاهرا شیف کرده به سمت ورزشکاران. چندی قبل ناصر حجازی، چند روز قبل هم روح الله دادشی و امروز هم خبر رسید که لیلا اسفندیاری، کوهنورد عزیز کشورمان در هیمالیا درگذشته است
نماینده مجلس: برنامه ۹۰ خطوط قرمز و اصول عقاید ملی و دینی را زیر سوال برده است!!! ـ
به گزارش گل، شجاعی کیاسری که نماینده مردم ساری است در گفتوگو با ماهنامه «نسیم بیداری» نسبت به نفوذ باندهای مافیاگونه در بدنه صداوسیما هشدار داد: «متاسفانه یکی از اشکالاتی که هماکنون به صداوسیما وارد است این است که باندهای مافیاگونه در بدنه این سازمان در محتوا، شکل، کمیت و کیفیت برنامهها خود را نفوذ داده است. این موضوع برای صداوسیما بسیار خطرناک است، چراکه آنچه باید دنبال شود باید اهداف و خاستگاه نظام و برنامههای خود ریاست سازمان باشد.»
این نماینده مجلس در ادامه با اشاره مستقیم به برنامه 90 گفت: «تهیهکننده برنامهای همچون «نود» فردی است که تا به حال بسیاری از خطوط قرمز و اصول عقاید ملی و دینی ما را زیر سوال برده است، اما تاکنون هیچکس با آن برخوردی هم نکرده است. این برنامه هم کاملا تقلید از شبکههای برونمرزی است که با سوالات بسیار سطح پایین فضایی را به وجود آورده که در شان مردم ما نیست.»
این تابلو آیینه تمام نمای مردم ماست، مردمی که نمیدانند پروفسور به چه کسی اطلاق میشود و حتی نمیدانند چگونه نوشته میشود اما باز هم با استفاده از عناوین استاد و دکتر و پروفسور سعی در ساختن قهرمان برای خودشان هستند
ما چیزی به نام دکتر آلبرت اینشتین نداریم، استاد ولفگانگ موتزارت تا به حال به گوشم نخورده است. دکتر استیفن هاوکینگ هم ترکیب مسخرهای به نظر میرسد. میدانید چرا؟ چون این انسانها با این عناوین تعریف نشدهاند. موتزارت را همه جهان با سمفونیهای بینظیرش میشناسند. آلبرت اینشتین و ایزاک نیوتن مترادف علم فیزیک هستند و استیفن هاوکینگ هم نیازی به تذکر “دکتر” پیش از اسمش ندارد
اما ما دکتر محمد اصفهانی را داریم که خواننده است ! دکتر محمود احمدینژاد را داریم که همه کاره است ! مهندس علی آبادی را داریم که در ورزش همه فن حریف بود ! و . . . و آخری هم اسم این کوچه است که من تا به حال نشنیده بودم: “پروفسور دکتر” محمود حسابی! ـ
به گزارش سرویس اجتماعی «آینده»؛ در این برنامه زمانی که برنامه و عظ و قرآن ختم در حال برگزاری بوده، گویا مسوول صوتی و تصویری در حال تماشای فیلمی بر روی دستگاه خود بوده، غافل از این که خروجی دستگاه وی به ویدئو پروژکشن سالن ختم هم متصل بوده و همزمان فیلم بدون صدا روی پرده پشت سخنران در حال نمایش بوده است
عجیب آن که موضوع با واکنش سریع مردان حاضر در سالن مواجه نمیشود و صاحبان عزا هم که در خارج سالن برای خوشامدگویی ایستاده بودند، بعد از دقایقی از طریق خانمهای مجلس از موضوع مطلع میشوند و تا پیدا کردن مسوولان مسجد و رفتن به اتاق مسوول صوتی و تصویری و قطع پخش فیلم، حدود ده دقیقه طول میکشد که موجب عصبانیت صاحبان عزا میشود.
ظاهرا مسوولان مسجد بعد از این انفاق، مسوول خاطی و برخی همکارانش را اخراج کرده اند تا این اشتباه غیرعمد که موجب ناراحتی خانواده درگذشته شده بود، جبران شود.
پیش از این هم یکی دو مورد شبیه چنین اتفاقی در یک قطار و نیز بیلبورد میدانی در کرج حادثه مشابهی رخ داده بود که به سرعت پخش فیلم اشتباهی متوقف شد
مراسم چهل کجا برگزار میشه بریم؟ یعنی چه جور فیلمی بوده ؟ آخه اینجا کلا به هر فیلمی که خارج از تلویزیون پخش بشه می گن غیر اخلاقی
طبق تحقیقات بین ۱۸ ماه تا سه سال مدت زمان متوسط رابطه عاشقانه است. البته این مدت زمان می تواند طولانی تر هم بشود اگر در برابر رابطه عشقی موانعی وجود داشته باشند، مثلا اگر دو نفر در دو کشور مختلف زندگی کنند یا یکی از آنها متاهل باشد
مهارت خود را در زبان انگلیسی بیازمایید
لطفاً جمله زیر را به انگلیسی روان ترجمه کنید:
وضو گرفتن در آبدارخانه اکیداً ممنوع است
.
.
.
.
.
.
سخته ؟ نه فکر نمی کنم اونقدرها هم سخت باشه
چون ترجمۀ صحیح در زیر اومده
ببینید آیا تونستید درست ترجمه کنید ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یک کمی پایینتر
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ترجمۀ دقیق ، صحیح و روان جمله بالا اینه :
شاید شما مطمئن نباشید ولی شخص مترجم اونقدر مطمئن بوده که
حتی زحمت قاب گرفتن این متن زیبا را هم کشیده ... !
خیابون داریم راه میریم دوتا گربه داشتند جفت گیری میکردن دوستم پرسید وااااو دارن جفت گیـــری میکنن؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ پدر پیرشو کول کرده داره میبره دکتـــر
************
رفتیم مرغ کنتاکی بگیریم. دختره پشت صندوق به من میگه میخای رونو سینرو همینجا بخوری؟ پ نه پ بریم اون پشت تو جمع زشته
************
رفتیم تو اتوبان. ترافیک زیادی بود. دوستم میگه احسان ، ترافیکه؟ پ نه په واسه اینکه احساسه غریبی بهمون دست نده، ماشینا چسبیدن به ما
*************
رفتم آسایشگاه برای دیدن سالمندان . مسئول اونجا میگه : اومدی عیادت ؟ میگم : پ نه پ اومدم 2 تا از این پیرمردها رو ببرم بزرگ کنم
*************
پام رفته تو چاله وسط خیابون با مغز پهن شدم رو زمین اومدن دورمو گرفتن میگن خوردی زمین؟! گفتم پ نه پ.! دارم سجده شکر به جا میارم
*************
میرم نونوایی میگم حاجی بش دانا بربری خاشخاشلری ور. میگه سن ترک سن؟ میگم پ ن پ لرم آپگرید شدم
*************
سر کلاس آیین نامه رانندگی پلیسه یه تابلو را از من پرسیده... میگم عبور دوچرخه ممنوع... میگه این دوچرخه است؟... میگم پ نه پ تانکه... میگه پ نه پ و مرض ! هنوز فرق دوچرخه با موتور گازی را نمی فهمی !!؟
****************
تو مترو درون شهری ساعت ۷ صبح همه خوابن و آویزونن به دستگیره ها. یه پسره تو ایستگاه ازادی خودش رو چپوند تو گفت خواهرا برادرا واسه اجاره خونمون پول کم آوردم بابام مریضه ۱۷۵۰۰ تومان لازم دارم. یه پیرمرد یه ۲۰۰ تومنی بهش داد! گفت : خواهرا برادرا واسه اجاره خونمون پول کم آاوردم بابام مریضه ۱۷۳۰۰ تومان لازم دارم!!! اینو که گفت کل مترو منفجر شده هرکی هرچی پول خرد داشت داد به پسره!!! واقعا هنر نزد ایرانیان است
**************
دقت کردین یه معصومیته خاصی هست تو چشم اون کسایی که تازه پشته فرمون نشستن و تحت تعلیمن
**************
یارو زنگ زده تلویزیون میگه حمل بر خودستایی نباشه، برنامه هاتون خیلی عالیه
احتمالا خوده ضرغامی بوده ـ
****************
پسرخالم سه سالشه. گیر داده به من که بیا بازی کنیم. میگم چه بازی؟ میگه مرغ بازی! میگم مرغ بازی دیگه چه کوفتیه؟ میگه هیچی من تخم میشم تو مرغ میشی منو میذاری! ـ
خوب شد نگفت میشینی روم تا از تخم در بیام ـ
****************
وقتی مو توی غذا باشه ، فرقی نمیکنه مژه ی دلبر باشه ، یا سیبیل اکبر
البته اگه موی مادر باشه اون مو رو باس بگیری ماچ کنی ... که هر روز برات غذا درست میکنه و هیچی هم ازت نمی خواد.. ـ
رضا صادقی در حاشیه اجرای کنسرت دوشنبه شب در جشنواره بزرگ شعبانیه ضمن گرامیداشت یاد روحالله داداشی قویترین مرد ایران گفت: چندی پیش برای انجام کاری به کرج رفتم اما راهم را گم کردم و برای پیدا کردن مسیر از دو جوان که با ماشینشان در کنارم قرارم حضور داشتند، سوال کردم
وی ادامه داد: راننده من را نشناخت اما با متانت خاصی گفت: "راه را نشان میدهم اما فکر میکنم نتوانید آن را پیدا کنید به همین خاطر بهتر است دنبال ماشین من بیائید”. گرچه مسیرش بسیار دور شد اما من را به اتوبان رساند و پس از خداحافظی متوجه شدم او کسی نبود جز روحالله داداشی. من مطمئنم روحش با دعای شما مردم عزیز شاد خواهد شد