از همه چی و همه جا

هر چی رو که فکر می کنم جالبه می نویسم هر کی دوست نداره نخونه انتقاد کردن کار منه اگه خوشتون نمیاد مشکل من نیست

از همه چی و همه جا

هر چی رو که فکر می کنم جالبه می نویسم هر کی دوست نداره نخونه انتقاد کردن کار منه اگه خوشتون نمیاد مشکل من نیست

کاش می تونستی پیله نباشی

کاش می تونستی با واقعیت ها روبرو بشی
سکوتت نشونه نداشتن حرف در برابر کار هاییه که میکنی
من نه دلگیرم و نه کینه ای
خودت برای خودت پیله ای نساز که بعدا نتونی اونو پاره کنی و بیای بیرون
فقط اونایی باید پیله بسازندکه مطمئنن بعدا پروانه می شن

زیبایی

زیبائی های این دنیا هیچکدوم پایدار نیست  

 لحظه ایی بعد دنیا میتونه همه رو ازت بگیره  

 اگر قلب ات صاف بود خوشبختی حتی اگر زشت ترین آدم روی زمین باشی و هیچکس نگاه ات هم نکنه  

 اگر زشت بودی و کسی گفت دوست دارم میدونی با قلب اش حرف میزنه نه با چشم اش  

 وقتی هم کسی نگفت دوست دارم میدونی حتما با چشم هاش درباره ات قضاوت کرده نه دلش  

زن مسلمان آمریکای با پوشش اسلامی در مسابقات وزنه برداری آمریکا

حضور 'کلثوم عبدالله'، زن مسلمان آمریکای با پوشش اسلامی در مسابقات وزنه برداری آمریکا 

عضویت در گروه اینترنتی منصور قیامت

http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/4/27/101983_445.jpg

 

 

 

عضویت در گروه اینترنتی منصور قیامت

http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/4/27/101984_843.jpg

 

از همه جا (‌۴۳)

اگه گفتی این چیه؟

<o_<o_<o_

<>  <>  <>

.
.
.
چند تا ادم که دارن با این اهنگ میرقصن
پنجره دن داش گلیر آی بری باخ بری بخ

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زن داداش چیست؟ مارمولکی موذی و خطرناک که بطور مرموزی نظم خانواده را بهم میزنددر حالی که معتقد است منشاء تمام مشکلات خواهرشوهر است.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

مردها مثل الکل هستند دیر بجنبی همه شان می پرند.

.

.

.

ستاد یادآوری فرصت ها به بانوان

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تابلو مغازه غضنفر

مکانیکی برادران مرادی به غیر از یحیی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آقایون محترم
بدن شوما نیمه‌ی راست هم دارد
گاهی اوقات از اون قسمت استفاده کنید
با تشکر
ت........خ.........م چپ.............

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تهوع‌ آور‌ترین سوالهای فامیلی
کودکی:مامانتو بیشتر دوست داری یا باباتو
مدرسه: معدلت چند شد؟
دانشجویی:درست کی تموم می‌شه؟
بعدر از درس:چرا ازدواج نمی‌کنی؟
یعد از ازدواج:چرا بچه دار نمیشین
بعد از بچه:این بچه قیافه‌ش به کی رفته؟

بقیه در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

پ نه پ ( ۶)

با دوستم سه ساعت تو صف نونوایی وایساده بودیم صف 40 متری نوبتم شده. یارو میگه نون می خوای ؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ تا الان قطار بازی می کردیم واگن آخرم بودیم

رفتم نوشابه بخرم به یارو میگم اینکه تاریخش مال دو سال پیشه. میگه : یعنی فاسد شده ؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ مونده جا افتاده

دارم از گرما میمیرم، خودمو مثله چی دارم باد میزنم. بابام میاد میگه چیه ؟ گرمته ؟؟؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم حداکثر سرعت چرخش مچم رو امتحان میکنم

تو دستشویی به خواهرم میگم آفتابه رو میدی؟ میگه میخوای خودتو بشوری؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام آبش کنم بذارم تو یخچال

به یارو راننده میگم. آقا اگه میشه یکم سریعتر. الان هواپیما میپره...
میگه، به سلامتی مسافرین؟...

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ فندک هواپیما دیشب دستم جامونده، میرم بدم به رانندش

رفتم بالای برج میخواستم خودمو بندازم پایین، یارو میگه میخوای خودکشی کنی؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم سرعت صفر تا صدم از این بالا تا پایین چقدر میشه، بجای پروژه بدم دانشگاه

رفیقم میگه اگه با گوشی برم تو اینترنت از شارژم کم میشه؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ از ذخیره ارزی کشورهای عضو اپک کم میشه

رفتم سم بخرم واسه سوسک، یارو میگه میخواین سریع بمیره؟!

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام شکنجش کنم ازش اعتراف بگیرم!!!

دم دستشویی عمومی واستادم تا نفر قبلی بیاد بیرون،
اومده بیرون، میبینه دارم پیچ و تاب میخورم میگه دستشویی داری؟؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم با صدای موزیکی که نواختی تمرین رقص عربی میکنم! 

رفتیم رستوران، میگم 2تا جوجه لطفا. میگه جوجه کباب؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ ازین جوجه رنگیا، یه قرمز بدین یه سبز 

به اپراتور اداره میگم لطفا شماره فلانی رو برام بگیر. میگه گرفتم وصل کنم؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ فوت کن، قطع کن

زنگ زدم 115، میگه آمبولانس میخواین قربان؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه پلیس 110 میخوام، بقیش هم آدامس بدین!

به مامانم میگم من میرم کارواش، میگه ماشینم میبری؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم میرم اونجا دوش بگیرم 

یارو اومده می‌بینه همکارم توی اتاق نیست. باز می‌پرسه خانم فلانی نیست؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ هستن. افتادن پشت اون کمد. با خط‌کش بزن در بیاد 

مگس کش دستمه. مامانم میگه میخوای مگسا رو بکشی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام رهبری ارکسترشون رو بکنم سمفونی بتهوون بزنن

حواسم نبود با صورت رفتم تو در. یارو میگه ندیدیش؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ من دارکوبم می خوام با منقار یه سوراخ برا خودم باز کنم برم تو

رفتم دکتر میگم: دو روزه بدنم خیلی درد میکنه! بعد از 10 دقیقه معاینه میگه: میخوای واست دارو بنویسم؟!

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوای واسم دعا بنویس تا خوب بشم!!!

زنگ زدم میگم مامان بیا منو گرفتن ... میگه خاک تو سرم, گشت ارشاد؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ مرکز نخبگان ایران

حدود ۳ صبح بود رفتم سر یخچال پارچ آب رو برداشتم آب بخورم.
دوستم بلند شده میگه می‌خوای آب بخوری ؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو خواب یادم افتاد به گلا آب ندادم می‌خوام بهشون آب بدم

سوار تاکسیم میگم آقا نگه دارید. میگه پیاده میشی؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام باد لاستیکا رو چک کنم...!

با گل رفتم بیمارستان. نگهبان میگه گل برای مریضتون آوردین؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم خواستگاری تو با این سیبیلات...

رفتم صندلی بخرم واسه کامپیوتر. یارو گفت : راحت باشه؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ خار داشته باشه.

دارم تو حیاطمون موتورمو تعمیر میکنم به مامانم میگم دستمال بیخودی داری؟
میگه میخوای موتورتو تمیز کنی؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام هل هله کنان برم تو کوچه کردی برقصم 

یه طوطی گرفتم. فامیلمون اومده میگه طوطیه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ یا کریمه یه کم با فتوشاپ تغییرش دادم

داشتم تلویزیون میدیدم.
بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بهد به من میگه داشتی میدیدی؟؟؟!!!

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم گرمش میکردم تا شما بیای ببینی!!!

رفتم واسه استخدام. یارو میگه اومدی واسه استخدام؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم کی استخدام می شه ازش شیرینی بگیرم!

میگم بابا... تصمیمم رو گرفتم... می خوام زن بگیرم...
میگه میشناسیش؟ میگم آره.
میگه مجرده؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ منتظرم شوهرش رضایت نامشو امضا کنه بریم خواستگاری

دستمو بلند کردم از استاد سوال کنم.
میگه شما سوال داری؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ خواستم خطوط کف دستمو بهت نشون بدم فالمو بگیری ...

رفتم پیژامه رو از کمد برداشتم پوشیدم. بابام میگه از تو کمد برداشتی؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ گذاشته بودم تو یخچال تابستونیه پیژامه تگری بپوشم خنک شم

زنگ زدم میگم مامان بیا منو گرفتن، میگه خاک تو سرم پلیس؟

میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ مرکز نخبگان ایران! 

 طوطی گرفتم فامیلمون اومده میگه اااااااااااااااااااااااا طوطیه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ یا کریمه یه کم با فتوشاپ تغییرش دادم!  

به رفیقم میگم شارژر سوزنی داری؟ میگه می خوای موبایلتو شارژ کنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام دگمه لباسمو باش بدوزم!

به رفیقم میگم چه خوب می‌شه اگه جور شه واسه جامِ جهانی‌ بتونیم بریم برزیل، میگه بریم بازیها رو ببینیم؟!

میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دیوید ویا داره خداحافظی می‌کنه، اسپانیا مهاجمِ خوب می‌خواد...!!!

میگم آقا شهید همّت کجاس؟ میگه بزرگراه شهید همّت؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ می‌خواستم خودشو پیدا کنم یه خانواده‌ای رو از نگرانی در بیارم!!!

به استاد میگم لطفا کمکم کنید دارم مشروط میشم. میگه نمره میخوای؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ نظر شما رو در مورد مقدار و جنس خاکی که باید بریزم تو سرم میخوام!

سوار تاکسی شدم رسیدیم سر خیابون. گفتم مرسی. آقا می گه پیاده می شین؟

می گم پـَـَـ نــه پـَـَــــ خواستم بین مسیر یه تشکر ناغافلی کرده باشم جو از سنگینی درآد

مراقب جلسه کارت دانشجوییمو گرفته عکسمو دیده می گه خودتی؟

پـَـَـ نــه پـَـَــــ عکس رضاخان رو گذاشتم جولو چشمام باشه 

دوستم پاش تو گچه، یارو میگه شکسته؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ پاشو گچ کرده که از شهرداری عوارض نوسازی بگیره

به استاد میگم امتحان میان ترم رو بندازید عقب، میگه یعنی یه روز دیگه؟

میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ ساعت 23:59:59 ثانیه امشب!!!

میگه دگرگونی یعنی همون تغییرکردن و متغیر شدن؟

پـَـَـ نــه پـَـَــــ یعنی این گونی نه، یک گونی دیگه!

دوستم دماغشو عمل کرده، یارو بش میگه دوستت بینی عمل کرده؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشته مترو سوار میشده لای در گیــــــرکرده!

دارم حرف میزنم هی زبونم میگیره، بابام میگه:چته زبونت بند اومده؟

میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام حرف بزنم اینجا بد آنتن میده!!! 

دم کوه زنگ زدم به دوست دانشگام میگم بجنب بچه ها همه جمع شدند منتظر توایم!
میگه بچه های خودمون؟

میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ بچه های شیرخوارگاه آمنه رو میگم که منتظرند بیای ژانگولر بازی از خودت درآری بخندند

تو یه ساختمون نیمه کاره با کلاه ایمنی وایسادم
کارگره میگه مهندس کلاه گذاشتی آجر تو سرت نخوره؟

گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام آقای ایمنی بیاد با هم کلیپ انیمیشن بازی کنیم

برنامه آشپزی تلویزیون:
خانم آشپز: حالا سینه مونو میزاریم گرم بشه.
شجاعی مهر: منظورتون سینه مرغه؟

خانم آشپز: پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام سینه خودمو گرم کنم
در آسانسورو باز کرده کوبونده تو سر من از درد اشکم در اومده میگه آخی دردت اومد؟؟

پـَـَـ نــه پـَـَــــ دیدم شب جمعه اس به یاد مرده هامون افتادم یه دیده ای تر کردم!!!

می خواستم به یکی از دوستام زنگ بزنم شمارشو یادم نمیومد به گوشی نیگا می کردم شاید یادم بیاد. بعد خواهرم اومده میگه می خوای زنگ بزنی؟

پـَـَـ نــه پـَـَــــ با تلفن مسابقه زل زدن گذاشتیم ببینیم کی کم میاره!

پیک پیتزایی میاد در میزنه. یارو میگه پیتزا آووردی؟!؟!؟

میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم آشغالاتونو ببرم

نصف صورتم ورم کرده رفتم دکتر، دکتره می گه آبسه کرده؟

میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ باده اون ور صورتم خوابیده!!!

اومدم به بابام میگم بابا پول بده، میگه مگه پولات تموم شده؟

میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ با اون یه ذره پول تو جیبی رفتم یه بنز خریدم، بقیشم گذاشتم بانک!
میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ با اون دست فرمونت میخوای پول بنزم بهت بدم لابد؟!!!

میگم شما هم مگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ رو بلدی؟! میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ ! فقط تو بلدی !!!

ماجرای قتل داداشی از زبان دوستش به همرا تصاویر جسد و...

مجید فرجی لحظاتی قبل پس از پایان مراسم ختم روح‌الله داداشی قهرمان پرورش اندام ایران و جهان در گفت‌وگو با فارس در کرج اظهار داشت: شب گذشته حدود ساعت 12 روح‌الله داداشی با من تماس گرفت و برای دیدار همدیگر با هم قرار گذاشتیم وی افزود: پس از اینکه به وی ملحق شدم در بلوار هوشیار واقع در 45 متری گلشهر کرج جهت خرید به یک سوپر مارکت مراجعه کردم. پس از خروج از این مغازه دیدم یک خودروی پراید مشکی رنگ با 3 سرنشین که فردی در عقب آن خودرو دراز کشیده بود با داداشی درگیری لفظی پیدا کرده بود . این شاهد عینی ادامه داد: پس از اینکه سوار بر ماشین شدیم حدود 50 متر جلوتر مجددا خودروی فوق نزدیک ماشین ما شد و با هتاکی برای مرحوم روح‌الله داداشی مزاحمت ایجاد کردند فرجی افزود: آنها وقتی بی‌توجهی ما را دیدند مقابل خودروی ما پیچیدند و در اینجا درگیری آغاز شد وی افزود: یکی از سرنشینان خودرو به طرف من حمله کرد و دو نفر دیگر با روح‌الله داداشی درگیر شدند که در یک لحظه صدای فریاد روح‌الله را شنیدم که گفت:‌ زد تو قلبم فرجی خاطرنشان کرد: در این لحظه متوجه شدم روح‌الله داداشی که با چاقو او را مجروح کرده بودند، از سه ناحیه قلب، گردن و کتف خونریزی شدیدی دارد.

 اعترافات قاتل ریزاندام قوی‌ترین مرد ایران 

 

تهران امروز: متهم در اعترافات اولیه خود اینطور گفت: شب حادثه به همراه دو نفر از دوستانم داخل یک پراید در حال حرکت بودیم که پشت چراغ قرمز آینه ماشینمان با آینه اتومبیل آزرا مرد تنومندی برخورد کرد 

وی افزود: بین‌مان درگیری لفظی پیش آمد. وقتی چراغ سبز شد شروع به حرکت کرد ولی ما که از برخورد وی ناراحت شده بودیم او را تعقیب کرده و در خیابان پونه که مکانی نسبتا خلوت بود جلوی او پیچیدیم. وقتی وی پیاده شد و من جثه او را دیدم آنقدر ترسیدم که بی‌اختیار دستم به چاقو رفت. آنقدر از هیکل وی ترسیده بودم که بی‌اختیار چند ضربه چاقو به او زدم

 وقتی روی زمین افتاد و دیدم خون زیادی از گلوی وی در حال ریختن است و مردم نیز با خبر شده‌اند بلافاصله آنجا را ترک کردم. بعد از این جنایت بود که تازه فهمیدیم کسی که او را با چاقو زده‌ام روح الله داداشی قوی‌ترین مرد ایران است 

تصاویری از روح الله داداشی و همچنین تصویر جسد ایشان 

در ادامه ببینید

ادامه مطلب ...

آزاده نامداری مجری جنجالی این روزها(‌شلوار جین نخ نما و چادر؟!!

مشرق نیوز نوشت: یکی از مجریان جنجالی این روزهای تلویزیون در آخرین اجرای خود با شلوار جین که زانوان آن نیز سفید و پاره شده بود به اجرای برنامه پرداخت. متاسفانه این خانم جنجالی با چادر برنامه های خود را اجرا می کند  

نتیجه مصرف مواد مخدر بعد از ۵ سال

 

من دیدم دخترایی رو که به خاطر اینکه خوشگل تر یا لاغرتر بشن به کشیدن شیشه رو میارن البته همون یکی دو ماه اول واقعا هم اثر خودش رو میذاره و پوستشون هم شفاف تر و شاداب تر میشه و هم اندامشون باریکتر میشه. ولی مشکل اینجاست که چون معمولا اینها به شیشه وابسته می شن روز به روز دوز مصرف رو بالا و بالاتر می برن و دیگه کار به جایی میرسه که… ـ

ابداع روش جدید برای جلوگیری از ماشین بیرون بردن فرزند بدون اجازه

و 

 منم میدونم این کلید ها مال ماشین نیست دانشمند  

تو تیتر نوشتم  ابداع روش  یعنی می تونی سوئیچ خودرو رو هم بذاری

نگاهی 360 درجه به اتاق کنترل شاتل فضایی

کلیک کنید و ببینید خیلی جالبه 

 

آخرین پرواز شاتل فضایی جمعه گذشته ‏ با موفقیت انجام شد و هم اکنون به همراه ۴ مسافرش در فضا به سر می برد. اما اگر دوست دارید اتاق کنترل این گجت بسیار بزرگ! را ببینید می توانید به ‏ این صفحه ‏ مراجعه کنید و به صورت ۳۶۰ درجه در آن چرخ بزنید. برای دیدن اش باید کمی صبر کنید تا فلش ۴ مگابایتی روی کامپیوترتان دانلود بشود

 

باز هم من غریبه ای تنها ....

باز هم من
غریبه ای تنها
تکه تکه های وجودم را بر دوش میکشم
میروم
به کجا؟!!
با تاروپودی خسته و سوخته
به کدامین سرزمین می توان کوچ کرد
در کدامین وادی شانه های خسته و لرزانم تاب میاورد
کی نای مردن بیابم؟!!
دلم سخت گرفته است
از من
از تو
از شب گریه ها
از من
از من
از من ...
از من نیز میگذرد
اشک میریزم
بی صدا
دلم برای رفتن پر میکشد
دلم پر میکشد
خسته ام
خسته ام
اغلب زندگیم را می بازم
ساده
ارزان
بدون حریف
 
خواستم تا بار دیگر داستانی بنویسم
قلم نعره کشید ... کاغذ پاره شد ... افکارم در هم گردیدند ...
همه از من تقاضای سکوت کردند .
ولی قلم  من میدانست که باید شرح دردها و غمها را بصورت کلمات نقاشی کند .
کاغذ می دانست که در زیر سطور غم و اندوه محو می شود .
و ... افکارم میدانستند که از در همی همانند زنجیری سر در گم می شوند .
و من خاموش سکوت را برگزیدم .
اما ....
چشمانم سکوت مرا با اشک معاوضه کردند .
و قطره های اشک و اندوه دل
مثل باران بهار
ارمغان کویر گونه ها شدند

خبری بسیار کوتاه برای مردی بزرگ

خبری بسیار کوتاه برای مردی بزرگ

خبر کوتاه بود : 


” با کمال تاسف اطلاع یافتیم که
 آقای دکتر محمد مصدق سحرگاه امروز پنج شنبه در ساعت 5/4 بامداد 14/12/1345 در سن 87 سالگی در اتاق شماره 62 بیمارستان نجمیه تهران زندگی را بدرود گفت. “

            خبری بسیار کوتاه برای مردی بزرگ!!! 

سالنامه سازمان اطلاعات انگلیس در سال 1995 درباره اش منتشر کرد: 
خسارتی که وی به انگلستان وارد کرد از خسارتی که هیتلر در جنگ دوم جهانی به انگلستان وارد کرد بیش تر بود، معترف هستیم که  انگلستان در برابر مصدق شکستی بی سابقه را متحمل شد.

اولین نفر که با لایحه کاپیتولاسیون در ایران مخالفت کرد.

اولین ایرانی فارق التحصیل در دکتری حقوق..

امتیاز حق شیلات و کشتیرانی در دریای خزر را از شوروی باز پس گرفت.

شخصا در دادگاه لاهه برای احیای حقوق ملت خویش فریاد کشید.

جمال عبدالناصر (رهبر بزرگ و فقید ناسیونالیست عربی- مصر) به گفته خویش او را الگوی خود قرار داد و کانال سوئز را برای مصر ملی کرد..

سفیر شوروی در ایران رسما اعلام کرد که دولتش در برابر وی به زانو افتاد
اولین نفر که حقوق شرعی زنان را به طور علمی در دانشگاه مطرح ساخت.

ابرمرد تاریخ ایران، با جان بر کف بودن خویش در راه وطن اجازه نداد که تا سال 1992 امتیاز نفت ایران در انحصار بیگانه باشد.

مجاهدت های کسی که خود را وقف سرزمین و مردم  خویش کرد، یگانه طراح بزرگ ملی شدن صنعت نفت ایران، جاوید یاد دکتر محمد مصدق به همین جا ختم نشد،وی خود را وقف ملیت ایرانی ساخت و لحظه به لحظه افتخار آفرید.

 بخشی از بیانات بزرگوار:

تنها گناه من و گناه بسیار بزرگ من این استکه صنعت نفت ایران را ملی کردم و بساط استعمار و اعمال نفوذ سیاسی و اقتصادی عظیم ترین امپراطوری جهان را از این مملکت برچیدم “
” 
حیات من و مال و موجودیت من و امثال من در برابر حیات و استقلال و عظمت و سر فرازی میلیون ها ایرانی و نسل های متوالی این ملت کوچکترین ارزشی ندارد و از آنچه برایم پیش آمد هیچ تاسف ندارم و یقین دارم وظیفه تاریخی خود را تا سر حد امکان انجام داده ام .عمر من و شما و هر کس چند صباحی دیر نخواهد پائید.
*برای درمان سرطان بینی با وجود اصرار فرزندش  که پزشک بود و دوستدارانش راضی به سفر به خارج برای درمان نشد* وگفت پزشکان ما قادرند همه کاری را برای درمانم انجام دهند.

 به اختیار خود ملک خودش را بین کشاورزانش تقسیم کرد!

اما


*
هنوز هم رفتن بر سر مزارش که نیمه ویرانست، مردم مشکل دارند

پ ن پ داداشی

یارو زده روح الله داداشی رو کشته، حالا گرفتنش میگه حالا چی میشه اعدامم میکنن؟؟
میگن پ نه پ میری مرحله بعد باید محراب فاطمی روهم بکشی

نگاه افلاطون به اطرافیانش

افلاطون گفته روح پنج دایره است من دایره های روحم را کشف کردم دایره دور روحم کشیدم و خودم را مرکز این دایره ها قرار دادم

=========================

در دایره اول نام افردی را نوشتم که حال و هوای خوبی به من میدهند و در دایره  پنجم  که دورترین دایره به مرکز بودنام کسانی که از دنیای من فاصله دارند و بیش ترین کشمکش را با آن ها دارم

========================

همه ی ما دلمون می خوادکه احساسی خوب در مورد خودمون داشته باشیم و گاهی اوقات نداریمگاهی حال و هوای ما در مورد خودمان به تاثیری که دیگران روی ما می گذارند بستگی دارد اونایی که در دایره آخر هستند سعی می کنند اعتماد به نفس ما رو از بین ببرن

=========================

نمی توانی کسی رو مجبور کنی که دوستت داشته باشد گاهی حضور در کنار افراد نا مناسب باعث می شود حتی در مقایسه با تنهایی خودت بیشتر احساس تنهایی کنی در چنین وضعیتی تلاش برای ایجاد تغییر و تحول ممکن است باعث  شود راهت را گم کنی یا شاید باعث شود وجودت که تو را ((تو )) می کند از دست بدهی

======================

گاه سال ها طول می کشد تا یاد بگیری چگونه از خودت مراقبت کنی به همین دلیل بسیار مهم است افرادی را در اطراف خودت داشته باشی که دوستت بدارند حتی گاهی بیش تر از آن چه که خودت میتوانی خودت را دوست داشته باشی 

 با تشکر از هانیه عزیز.....    بقیه در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

عصر ارتباطات عصر دروغ و تنهایی

ما معتقدیم که " عصرِ ارتباطات " نام ِ دروغینی بیش نیست . مثل ِ همان پدر و مادرهایی که دخترهای سبزه ء خود را " سپیده " مینامند و پسرهای کچل خود را " زلف علی " و سندرمِ داون دارهای خود را " فهیم و فهمیه " میخوانند ، سیاستمداران و مدیران و بزرگان ِ بشریت هم به دروغ این عصر را " عصر ِ ارتباطات " مینامند!

این عصر ، عصر ِ " تنهایی و در خود فرو رفتن " است ! اینکه در جیب ِ همه ، از سوپورِ 80 ساله ء محله ء ما تا بچه های 5 ساله ء مهد کودکی یک تلفن ِ همراه است ، دلیلی بر با هم بودن ِ آدم ها نیست . تلفن ِ همراه ، خیانت به بشریت بود! هیچ کس یک ظهر ِ دلگیرِ جمعه که دلت دارد از سینه در می آید و خفه شدی از بی هم صحبتی ، به تو زنگ نمیزند و نمیپرسد " حالت خوب است ؟  

ادامه مطلب ...

سوالات عجیب خانم مجری در یک برنامه سیما

خبرگزاری دانشجو: صدا و سیما این روزها شاید با تغییر و تحولاتی روبرو شده باشد و شاهد این تغییر و تحولات هم برنامه‌هایی هستند که به سوژه‌های نسبتا خاص می‌پردازند؛‌ گفت‌وگو با کودک کار، مردی که دارای سه همسر است و زنی که روابط نا‌مشروع با جنس مخالف داشته است از جمله سوژه‌هایی هستند که این روزها تلویزیون با آنها مردم را سرگرم می کند

 نکته‌ای که در این برنامه‌ها مشهود است، استفاده از چهره‌های جوان و مشهور است که در نگاه اول به جذاب شدن برنامه‌ها کمک می‌کند، اما بعضا همین موضوع منجر می شود که موارد نامطلوبی در گفتار و رفتار آنها پدیدار شود؛ به عنوان مثال دیروز در برنامه «در جمع ما» که با اجرای مجری جوانی همراه است، از یک زن آلمانی دعوت به عمل آمده بود و در خصوص زندگی خصوصی وی سوالات قابل توجهی مطرح شد

 مجری این برنامه در یکی از سئوالات خود از این خانم آلمانی پرسید که «آیا مردان ایرانی را دوست دارد؟!» سوالی که حتی با تعجب این زن آلمانی همراه بود و وی در پاسخ گفت که « فقط می‌داند که همسر خود را دوست دارد.»  ـ

حامد حدادی به جنگ مختار می‌رود

 

حامد حدادی بازیکن تیم ملی بسکتبال ایران که این روزها شایعات بسیاری بر سر شکایت یک زن در آمریکا از او است هفته آینده در قسمت سی و نهم مختار نامه به جنگ مختار می رود
به گزارش پانا، این بازیکن که در لیگ حرفه​ای بسکتبال آمریکا و در تیم ممفیس بازی می​کند ، در این سریال نقش یکی از سرداران سپاه آل زبیر را ایفا کرده است ،نام این شخصیت «یحیی بن زمزم» است و حدادی نقش او را اردیبهشت​ماه سال 1385 ایفاء کرده​است
شخصیتی که حدادی نقش او را بازی کرده وجود تاریخی دارد و در روایت‌های مختلف درباره او به این مسأله اشاره شده که به دلیل قامت بسیار بلند هنگام سوار شدن بر اسب، پاهایش به زمین می​رسیده است
حدادی با قد 2 مترو 18 سانتی​متری از نظر میرباقری مناسب​ترین گزینه برای ایفای این نقش بوده​است. او با گریم سنگینی در این سریال بازی می​کند

روح الله داداشی در یک دعوای خیابانی کشته شد

 

روح الله داداشی، قوی ترین مرد ایران و جهان در درگیری با سه جوان جان خود را از دست داده است. به گزارش ایرنا، داداشی شب گذشته به همراه یکی از دوستانش با خودروی شخصی اش از سمت شمال به جنوب در خیابان گلشهر کرج در حرکت بود که در ازدحام خودروها بین راننده یک دستگاه پراید و داداشی درگیری لفظی بوجود می آید. این درگیری لفظی بین روح الله داداشی و سه سرنشین خودرو پراید تا خیابان پونه کرج ادامه می یابد و در نهایت سرنشینان ، از دو خودرو پیاده شده و به درگیری فیزیکی می پردازند. در این در گیری یکی از سرنشینان پراید چند ضربه چاقو به گردن و سینه روح الله داداشی وارد می کند و بلافاصله به همراه دو سرنشین دیگر پراید متواری می شوند. شدت جراحات وارده به حدی بود که داداشی قبل از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست می دهد. روح الله داداشی چند دوره عنوان قوی ترین مرد ایران / مردان آهنین / را به خود اختصاص داد. وی در رقابتهای قوی ترین مردان جهان که سال گذشته با شرکت 12 تن از قوی ترین مردان جهان در جزیره قشم برگزار شد عنوان قهرمانی را کسب کرد 

 

قسمتی از یادداشت علیرضا دبیر درباره قتل روح الله دادشی: هیچ کس در امان نیست

روز میلاد امام عصر (عج)، میان تمام پیامک‌هایی که به نشانه تبریک و تهنیت آن عید بزرگ دست به دست می‌شد، ناگهان خبری آمد که کام اهالی ورزش را تلخ کرده و آنها را دراین فکر فرو ببرد که چه زمانی قرار است داستان تلخ «خشونت» در ورزش ایران خاتمه یابد

 روح‌ا... داداشی- قوی‌ترین مرد ایران به ضربات پی در پی چاقو کشته شده بود و هیچ‌کس هم باور نمی‌کرد که فاصله میان حیات و ممات کسی که به زور بازو و قوت جان شهره بود، چنین کوتاه و سخت باشد. خبری از جنس بسیاری از اخبار دیگر که طی ماه‌های گذشته شنیده‌ایم و هر بار بابت آنها غصه خورده‌ایم، بغض کرده‌ایم و بالاتر از تمام اینها در این اندیشه فرو رفته‌ایم که پس تکلیف آرامش و امنیتی که حق هر شهروند است، چه می‌شود. وقتی کسی با چنین سوابقی هدف تیغ کینه و خشم قرار می‌گیرد، تکلیف آن آدم ساده و نحیفی که می‌خواهد میان همین خیابان‌ها، جاده‌ها خانواده‌اش را به شادی و نشاط میهمان کند، چیست؟

از همه جا (‌۴۲)

زن و شوهری با 9 تا بچه در ایستگاه اتوبوس منتظر ایستاده بودند که پیرمرد نابینایی هم به آنها ملحق شداتوبوس که آمد پر بود و فقط زن و 9 تا بچه تونستند سوار بشوند. به همین خاطر شوهر و پیرمرد نابینا تصمیم گرفتند پیاده راه بیافتندبعد از مدتی شوهره از تق تق چوب مرد نابینا عصبانی شد و گفت چرا یه تیکه لاستیک سر چوبت نمیکنی. تق تق اش منو دیوونه کردپیرمرد نابینا جواب داد اگه تو هم لاستیک سر چوبت می ذاشتی الان ما سوار اتوبوس بودیم پس خفه شو

***************************

کاش میشد بری تو گوگل بزنی اون آهنگه که تو اون ماشینه شنیدم ، بعد لینک دانلودشو بیاره.. این دانشمندا چه غلطی میکنن من نمدونم !!! ـ

******************************

تنها خوبی گوگل پلاس اینه که عربها جونشون در میاد تا بتونن تلفظش کنن...! غوغل بلاس !!! ـ

***************************

یه بار منو بابامو داداشم تو پذیرائی کنار هم خوابیده بودیم. بابام البته پشتش به بخاری بود و نصف شب. بومممممممممممم. یه صدای وحشتناکی اومد. انگاری بخاری ترکید داداشم مثل جن دیده ها از خواب پرید و داد زد بخاری منفجر شد بابام گفت : بگیر بخواب بچه من بودم

 عجب بابای ریلکسی. خوب شد پشت باباهه به پسرش نبوده  ـ

*************************

 ساعت دو نصفه شب یکی اول زنگ زد بعد اس ام اس داد که من یه پسر ۲۶ سالم
به قرآن شماره شما رو همینجوری گرفتم اگه دختری تو رو قرآن
جوابمو بده خیلی خیلی دوستت دارم !
ـ

ملت تو کفه داریم؟  ـ

**************************

زن جوان زیبا و خوش‌اندامی هستم و شوهری دارم که مرا گاز می‌گیرد و گهگاه اثر گاز گرفتگی او بر روی گوش، گردن، بازو، ساق دست، مچ دست، پهلو، باسن، ران، ساق پا و حتی سینه‌ام بجا می‌ماند و باعث خجالت من نزد دوست پسرم می‌شود. چه کنم؟

چمچاره کن  ـ

************************

 مرد چیست؟ موجودی بدبخت که موقع تولد ، میگن حال مادرش چطوره؟ موقع عروسیش میگن چه عروس خوشگلیه! موقع مرگش هم میگن بیچاره زنش!!! ـ

 ****************************

یارو داشته جدول حل میکرده. از رفیقش میپرسه عضو جنسی زن، دو حرفه؟ رفیقش میگه افقی یا عمودی؟ میگه افقی. میگه لب  ـ

********************************

زن: من برادرم مهندسه تو هم خواهرت دکتره
شوهر: گیرم که پدرت هست فاضل  از فضل او تو را چه حاصل؟
زن: خب افتخارش مال منه تازه دیپلمی که من گرفتم اون زمان اندازه فوق لیسانس الان ارزش داشت …….
ـ

شوهر : حالا برو غذا رو بکش

 

 

تدبیر خداوند

غروب یک روز بارانی زنگ تلفن به صدا در آمد.

زن گوشی را برداشت. آن طرف خط پرستار دخترش با ناراحتی خبر تب و لرز شدید دختر کوچکش را به او داد.

زن تلفن را قطع کرد و با عجله به سمت پارکینگ دوید،

ماشین را روشن کرد و به نزدیک ترین داروخانه رفت تا داروهای دختر کوچکش را بگیرد.

وقتی از داروخانه بیرون آمد، متوجه شد به خاطر عجله ای که داشته کلید را داخل ماشین جا گذاشته است.

زن پریشان با تلفن همراهش با خانه تماس گرفت. پرستار به او گفت که حال دخترش هر لحظه بدتر می شود. او جریان کلید اتومبیل را برای پرستار گفت. پرستار به او گفت که سعی کند با سنجاق سر در اتوموبیل را باز کند.

زن سریع سنجاق سرش را باز کرد، نگاهی به در انداخت و با ناراحتی گفت: ولی من که بلد نیستم از این استفاده کنم.

هوا داشت تاریک می شد و باران شدت گرفته بود. زن با وجود نا امیدی زانو زد و گفت: خدایا کمکم کن!

در همین لحظه مردی ژولیده با لباسهای کهنه به سویش آمد. زن یک لحظه با دیدن قیافه  مرد ترسید و با خودش گفت: خدای بزرگ، من از تو کمک خواستم آنوقت این مرد…!

زبان زن از ترس بند آمده بود، مرد به او نزدیک شد و گفت: خانم، مشکلی پیش آمده؟

زن جواب داد: بله، دخترم خیلی مریض است و من باید هرچه سریع تر به خانه برسم ولی کلید را داخل ماشین جا گذاشته ام و نمی توانم درش را باز کنم.

مرد از او پرسید که آیا سنجاق سر همراه دارد؟ و زن فورا سنجاق سرش را به او داد و مرد در عرض چند ثانیه در اتومبیل را باز کرد!

زن بار دیگر زانو زد و با صدای بلند گفت: خدایا متشکرم!

سپس رو به مرد کرد و گفت: آقا متشکرم، شما مرد شریفی هستید!

مرد سرش را برگرداند و گفت: نه خانم، من مرد شریفی نیستم. من یک دزد اتومبیل بودم و همین امروز از زندان آزاد شده ام!!!

خدا برای کمک به زن یک دزد فرستاده بود، آن هم یک دزد حرفه ای!

زن آدرس شرکتش را به مرد داد و از او خواست که فردای آن روز حتما به دیدنش برود

فردای آن روز وقتی مرد ژولیده وارد دفتر رئیس شرکت شد، فکرش را هم نمی کرد که روزی به عنوان راننده مخصوص در آن شرکت بزرگ استخدام شود 

 باتشکر از مهسا

از همه جا (۴۱)

مداحه میگه امشب هر کی هر حاجتی داره خدا رو به امام رضا قسمش بده، ردخور نداره. بعد میگه اگه دیگه خیلی حاجتتون ضروری بود امام رضا رو به غریبی امام نقی قسم بدین که حتماً حاجتتون رو روا کنه! مگه حاجت خواستن، کار اداریه از این اتاق به اون اتاق می‌فرستی بدبخت رو؟

 ******************************

کلی وقت با این لیف ها که دسته داره خودمو میشستم ... بعد چند وقت فهمیدم که بابام هم ازش استفاده میکنه ... مامانم هم باهاش توالت تمیز میکنه

باز خوبه که لیف بوده مسواک نبوده  ـ

***********************

غضنفر شب عروسیش پشت به عروس میخوابه عروس میگه چرا اینجوری میکنی؟؟؟ میگه: ازدواج کردم این کثافت کاری هارو بزارم کنار !  ـ

***************************

اعتراف میکنم
آخرین خواسته ام قبل از مرگ اینه که 5 دقیقه بهم وقت بدن هارد کامپیوترم رو فرمت کنم!
ـ
اگه دست کسی بیفته برام ختم هم نمیگیرن!!!
ـ

واسه من 5 دقیقه طول میکشه فقط کامپیوترم بیاد بالا. وصیت میکنم علاوه بر هارد، کول دیسک و سی دی های بنده نابود گردد  ـ

اعتراف میکنم اولش قرار نبود قسمت کامنت گذاری رو فعال کنم برای مینیمال های "برترین اعترافات مردم" ولی حالا واقعا خوشحالم که این کارو نکردم چون کلی از کامنت های دوستان خوش ذوق خندیدم

اعتراف میکنم که... ـ

***************************

 پدر شوهرم جراحی روده کرده دکتر گفته اگه باد در کنه یعنی روده اش خوب شده! دیشب ساعت 3 شوهرم اس ام اس زده فامیلهای عزیز گوز پدر بر همه شما مبارک!!! ـ

 خدایا این شادیها رو از ما نگیر. ما هم به نوبه خودمون تبریک میگیم  ـ

 **************************

بابام هشتاد سالشه همیشه اصرار می کنه که بذارید من از خونه تنهایی برم بیرون مگه زندانی گرفتید؟ می خوام برم نون و روزنامه اینا بگیرم...یه روز بعد از کلی اصرار گفتیم باشه برو ولی مواظب باش...رفته نونوایی محل به همه ی اونایی که تو صف بودن گفته عجب روزگاری شده پنج تا دختر دارم پنج تا پسر تو این سن و سال منه پیرمرد باید بیام تو صف وایسم نون اونارم من بگیرم....تا یه مدت هر کس منو تو محل می دید نصیحتم می کرد  ـ

پ ن پ (۵)

از تاکسی پیاده شدم به راننده نیگا میکنم, میگه باقی پولتو میخوای؟ میگم نه پـَـَــــ میخوام یه دل سیر نیگات کنم که میری دلتنگت نشم

دختر "با کلی عشوه و ناز": کلی پسر با تک تک نفس های من مردن !!!! ـپسر با اعتماد نفس: پ نه پ میخواستی نمیرن ازون بوی بد دهنت

تو پارک رفتم دستشویی اومدم بیرون یکی جلومو گرفته! میگم پولیه؟ مبگه پ نه پ من اینجا نشستم پشه ها نیان تو حین کار براتون مزاحمت ایجاد کنند

از خونه زنگ زدم فست فود غذا بیارن، طرف میگه بفرستم واستون؟ پ ن پ آپلود کن، لینکش رو بده، دانلود میکنم

 میگن کریستف کلمب وقتی رسید به امریکا سرش رو از پنجره کشتی کرد بیرون از یه سرخ پوست پرسید داداش اینجا آمریکاست؟ سرخ پوسته گفت پ نه پ ژاپونه ما هم چون شلوار پامون نیست از خجالت قرمز شدیم

 تو صف بربری نوبتم شده یارو میگه بربری میخوای؟ پـَـ نه پـَـ اومدم از شاگردت تایپ یاد بگیرم!!!! ـ

با ماشین افتادیم ته دره یارو میگه زنگ بزنم امبولانس بیاد؟ میگم : پـَـ نه پـَـ یه مشکل درون خانوادست خودمون حلش میکنیم!!!! ـ

 داریم راه میریم با دوستام پام پیچ خورده، خوردم زمین میگه کمک می‌خوای؟ میگم پـَـ نه پـَـ  شماها خودتونو نجات بدین من اینجا میمونم مقاومت می‌کنم بریییید برییییییید!!!! ـ

پسره اومده خواستگاریم میگم من الان می خوام درس بخونم میگه یعنی چند سال دیگه میخوای ازدواج کنی؟ پـَـ نه پـَـ  10 دقیقه صبر کنی این صفحه رو بخونم درسم تموم میشه!!!! ـ

رفتم الکتریکی می گم آقا سه راهی دارین؟ میگه سه راه برق؟!!! پـَـ نه پـَـ سه راه آذری ، دربست...!!!! ـ

رفتم داروخونه، میگم باند دارین؟ میگه باند پانسمان؟ پَ نه پَ باند فرودگاه ! میخوام فرود بیام ! ـ