از همه چی و همه جا

هر چی رو که فکر می کنم جالبه می نویسم هر کی دوست نداره نخونه انتقاد کردن کار منه اگه خوشتون نمیاد مشکل من نیست

از همه چی و همه جا

هر چی رو که فکر می کنم جالبه می نویسم هر کی دوست نداره نخونه انتقاد کردن کار منه اگه خوشتون نمیاد مشکل من نیست

چوپان دروغگو

کاش چوپان درغگو می دانست نمی تواند عاشق شود ....

کاش عاشق می دانست نباید دروغ بگوید.... 

کاش دروغگو می دانست باید برود... 

.

دروغگو

دروغگو دشمن خداست  

خدا بکشتت که عشق دروغین نثار می کنی 

 

قول عشق

  

یادت باشه قول دادی ...

یادت باشه عهد بستی  ...

یادت باشه به هم چی گفتیم ... 

یادت بمونه می خوایم چی باشیم.. 

یادت بمونه می خوایم دنیا رو فتح کنیم .. 

یادت بمونه  می خوایم روی دنیا رو کم کنیم ... 

یادم نمیره چی گفتی ... 

یادم می مونه  چی گفتم.. 

یادم می مونه که با ناز نگاهت باید به خورشید سفر کنم.. 

یادم می مونه  باید به هم برسیم.. 

   

                                            توی چشمای عاشقم گل شقایق بچینی

اگه برم شاید دیگه اسب مرادو پی کنی

                                           فصل بهارو یک باره با زندگیم پی کنی

اگه برم شاید دیگه نخوای که من رو ببینی

دلیل عشق

 

 

کاش می فهمیدی چرا بهت می گم نه ....  

کاش می فهمیدی  چرا اینقد بهت گیر میدم... 

کاش می فهمیدی چرا باهات دعوا میکنم ... 

کاش می دونستی چقدر دوست دارم ... 

کاش می دونستی چقدر از ته دل می خوامت ... 

کاش می دونستی چقدر می خوام پیشت باشم ...  

کاش می دونستی . 

کاش ...

کاش عاشقم نبودی ... 

می تونستم رهات کنم ... 

.

کاش عاشقت نبودم .. 

می تونستی رهام کنی.. 

.

عشق من ... 

تو برا من رفتی و من برا تو ... 

هر دو از هم بریدم و با دلامون لج کردیم...  

من برا تو بر می گردم و تو برا من ... 

قول بده ...  

قول بده ... 

.

دیگه بیت رفتن کوک نکنی ... 

تو رو خدا

یک نصیحت:مواظب خودت باش!

یک خواهش: اصلاً عوض نشو!

یک آرزو: فراموشم نکن!

یک دروغ: تورو دوست ندارم!!،

یک حقیقت: دلم برات تنگ شده

دست خودم نیست

دست خودم نیست

اگر می بینی عاشق تو هستم ، دیوانه تو هستم ، و تمام فکر و زندگی من تو شده ای به خدا بدان که این دست خودم نیست!

اگر میبینی چشمانم در بیشتر لحظه ها خیس است و دستانم سرد است و اگر میبینی همه لحظه های دور از تو بودن اینهمه سخت و پر از غم و غصه است بدان که این دست خودم نیست!

دست خودم نیست که همه لحظه ها تو را در جلو چشمانم میبینم و به یاد تو می باشم.

دست خودم نیست که دوست دارم همیشه در کنارت باشم ، دستانت را بگیرم ، بر لبانت بوسه بزنم و تو را در آغوش خودم بگیرم!

به خدا دست خودم نیست که هر شب به آسمان نگاه می اندازم و ستاره ای درخشان را میبینم و به یاد تو می افتم!

دست خودم نیست که هر سحرگاه به انتظارت مینشینم تا در آسمان دلم طلوعی دوباره داشته باشی

می خواهم فاحشه بشوم

می خواهم فاحشه بشوم

می خواهم فاحشه بشوم. شاید اولین بار است که یک دختر بچه 10 ساله چنین شغلی را انتخاب کرده... 
خب نمی دانم که فاحشه ها چه کار می کنند... ولی به نظرم شغل خوبی است .

خانم همسایه ما فاحشه است. این را مامان گفت. تا پارسال دلم می خواست مثل مادرم پرستار بشوم. پدرم همیشه مخالف است. حتی مامان هم دیگر کار نمی کند. من هم پشیمان شدم. شاید اگر مامان هم مثل خانم همسایه بشود بهتر باشد او همیشه مرتب است. ناخن هایش لاک دارند و همیشه لباس های قشنگ می پوشد. ولی مامان همیشه معمولی است. مامان خانم همسایه را دوست ندارد. بابا هم پیش مامان می گوید خانم خوبی نیست.

 ولی یک بار که از مدرسه بر می گشتم بابا از خانه آن خانم بیرون آمد. گفت ازش سوال کاری داشته. بابای من ساختمان می سازد. مهندس است. ازش پرسیدم یعنی فاحشه ها هم کارشان شبیه مهندس های ساختمان است؟ خانم همسایه هنوز دم در بود. فقط کله اش را می دیدم. بابا یکی زد در گوشم ولی جوابم را نداد. من که نفهمیدم چرا کتکم زد. بعد من را فرستاد تو و در را بست. 


... من برای این دوست دارم فاحشه بشوم چون فکر می کنم آدم های مهمی هستند. مامان همیشه می گوید که مردها به زن ها احترام نمی گذراند. ولی مرد ها همیشه به خانم همسایه احترام می گذارند مثلا همین بابای من.

 زن ها هم همیشه با تعجب نگاهش می کنند، شاید حسودی شان می شود چون مامانم می گوید زن ها خیلی به هم حسودی می کنند. خانم همسایه خیلی آدم مهمی است. آدم های زیادی به خانه اش می آیند. همه شان مرد هستند. 
برای من خیلی عجیب است که یک زن رئیس این همه مرد باشد. همکارهایش این قدر دوستش دارند که برایش تولد گرفتند. من پشت در بودم که یکی از آنها بهش گفت تولدت مبارک.

 بابا می خواست من را ببرد پارک، بهش گفتم امروز تولد خانم همسایه است. گفت می داند. آن روز من تصمیم گرفتم فاحشه بشوم چون بابا تولد مامان را هیچ وقت یادش نمی ماند. 
تازه خانم همسایه خیلی پول در می آورد. زود زود ماشین هایش را عوض می کند. فکر کنم چند تا هم راننده داشته باشد که می آیند دنبالش. این ور و آن ور می برند. 
من هنوز با مامان و بابا راجع به این موضوع صحبت نکردم. امیدوارم بابا مثل کار مامان با کار من هم مخالفت نکند.

بد روزگار

شب رفت و هم تمام نشد ماجرای ما 

ناچار گفتنیست تمامی ِ ماجرا 

والله!ز دور آدم،تا روز رستخیز 

کوته نگشت وهم نشود این درازنا 

گر در عسل نشینی،تلخت کنند زود 

و ربا وفا تو جفت شوی،گردد آن جفا 

خاموش باش و راه رو ؛واین یقین بدان 

سرگشته دارد آب غریبی چو آسیا  

 

اُغر بخیر عاشق

 

 

نمیدونم چی شده با خودت چه فکر می کنی که هر وقت دلت خواست میای  

 هروقت دلتو زدم منو  ترک می کنی

من دیگه رسم منت کشی بلد نیستم

روزی که ناز کردی باید می فهمیدی

روزی که ادا در آوردی  باید فکر می کردی

روز که غرورمو خورد کردی باید به امروزت فکر می کردی 

اشکامو یادت رفته ؟... 

گریه هامو فراموش کردی؟.... 

آره ... 

یکم یادت بیار ... 

حالا نوبت توئه. 

باید طعمش رو  بچشی  تا قدر منو بدونی 

. 

کاش می فهمیدی

  

کاش وقتیکه به من پشت کردی یادت از گریه من می افتاد .

کاش وقتیکه برام ناز کردی یادت از شکستن دل هم بود .

کاش وقتیکه  مرا رنجاندی یادت از رنجش امروزت بود. 

کاش وقتیکه که مرا رد کردی یادت از گریه امروزت بود.  

کاش 

افسوس 

که امروز نمی بخشم من.... 

یادت نرود هرگز... 

ستمی را  که تو بر من کردی  

نامرد

عکس جدید - عکس عاشقانه - عکس غم انگیز- عکس متحرک - عکس جالب - عکس زیبا - عکس بازیگران سینما

خیلی نامردی دنیا ....

خیلی نامردی....

تو ازم بهترین ها رو میگیری ....

مگه من با تو چه کردم....

مگه من از تو چی خواستم....

مگه  تو جز اشک برام چی داشتی....

مگه من جزغصه چی داشتم....

اگه دل خوشیت همینه باشه من صبر میکنم

و لی یادت باشه .. یه روز روتو کم می کنم

من اینو قول دادم و پاش وا میستم

.

.

دوست خوب

  • یک دوست معمولی هیچگاه نمی تواند گریه تو را ببیند.دوست معمولی اسم کوچک والدین تو را نمی داند. 
  • یک دوست واقعی شانه هایش از گریه تو تر می شود. 
  • دوست واقعی شاید تلفن آنها را جایی داشته باشد. 
  • دوست معمولی یک جعبه شکلات برای مهمانی تو می آ ورد. 
  • دوست واقعی زودتر به کمک تو می آید و تا دیر وقت برای تمیز کردن میماند. 
  • دوست معمولی می پندارد که دوستی شما بعد از یک مرافعه تمام می شود. 
  • دوست واقعی می داند که بعد از یک مرافعه دوستی شما محکمتر می شود. 
  •  دوست واقعی کسی است که وقتی همه تو را ترک کرده اند با تو میماند

دل گیرم

  آه ازین دل که بی خود و بی جهت میگیره
 یاد گرفتم که دیگه به کسی دل نبندم تا مجبور نباشم برای باز کردن و کندش اشک بریزم
یاد گرفتم که به کسی دل ببندم که خودشو مال من بدونه
 یاد گرفتم دیگه نگذارم کسی با احساسم بازی کنه
 یاد گرفتم که بزرگ بشم و عروسک بازی نکنم
  یاد گرفتم که ببخشم و به بدیا فکر نکنم
 یاد گرفتم که تنها باشم و به اون عادت کنم
 یاد گرفتم که تنهایی بهترین دوستیه که همیشه هست و می تونه باهات باشه
  امروز خیلی چیزا یاد گرفتم که نمی خوام دیگه تجربش کنم