از همه چی و همه جا

هر چی رو که فکر می کنم جالبه می نویسم هر کی دوست نداره نخونه انتقاد کردن کار منه اگه خوشتون نمیاد مشکل من نیست

از همه چی و همه جا

هر چی رو که فکر می کنم جالبه می نویسم هر کی دوست نداره نخونه انتقاد کردن کار منه اگه خوشتون نمیاد مشکل من نیست

نسل سوخته و نسل پدر سوخته

بنده به شخصه اعتقاد دارم دهه شصتیا نسل سوخته بودن دهه هشتادیا نسل پدر سوخته



ﻣﺮﺍﺣﻞ ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻲ و خداحافظی از مهمان:

ﻣﺮﺍﺣﻞ ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻲ ﺍﺯ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ:

1- ﺗﻌﺎﺭﻑ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ
2- ﻗﺴﻢ ﺩﺍﺩﻥ ﻣﺮﺩﻩ ﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﻃﺮﻑ ﻣﻘﺎﺑﻞ
3- ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺑﺪﻳﻦ ﺷﺮﺡ ﮐﻪ ﻣﻴﻮﻩ ﻳﺎ ﻏﺬﺍﻱ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮ ﺭﻭ ﻃﻲ ﻳﮏ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺁﮐﺮﻭﺑﺎﺗﻴﮏ ﺑﻪ ﻟﺒﺖ ﻧﺰﺩﻳﮏ ﻣﻴﮑﻨﻦ ﻭ ﻣﻴﮕﻦ ﺩﻳﮕﻪ ﺩﻫﻨﻲ ﺷﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺨﻮﺭﻱ
4- "ﺍﻳﺠﺎﺩ ﺣﺲ ﺗﺮﺣﻢ ﺩﺭ ﻣﻬﻤﺎﻥ ، ﻣﻴﮕﻦ "یعنی ﺗﻮ ﻓﮏ ﻣﻴﮑﻨﻲ ﻣﺎ ﺑﺪﺑﺨﺘﻴﻢ ﮐﻪ ﻫﻴﭽﻲ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ ﻧﻤﻴﺨﻮﺭﻱ ؟
5- ﺗﻴﺮ ﺧﻼﺹ: ﺑﺨﻮﺭ ﺣﻴﻔﻪ ، ﺍﮔﻪ ﺑﻤﻮﻧﻪ ﻣﺠﺒﻮﺭﻳﻢ ﺩﻭﺭ ﺑﻨﺪﺍﺯﻳﻢ


مراحل خداحافظی از مهمان:

1- علامت دادن خانم مهمان به همسرش با سر و چشم
2- برخواستن آقای مهمان و صداکردن همسرش و گفتن خوب دیگه ما رفع زحمت کنیم؛ اصرار مجدد برای حفظ مهمان توسط صاحبخونه
3- ادامه صحبتها تا دم در؛ گفتن خداحافظی چند بار
4- بوق زدن و دست تکون دادن
5- مشاهده رفتن مهمان تا هنگام خروج از کوچه


رابطه میمون ها و بانک مرکزی


اگه نخونی 4 ساعت کلاس اقتصاد رو از دست میدی!!!!
 
روزی روزگاری در روستایی در هند حاج آقای پولداری به روستایی ها اعلام کرد که به ازای هر میمون۲۰ دلار به آنها پول خواهد داد.
روستایی ها هم که دیدند اطرافشان پر است از میمون، به جنگل رفتند و شروع به گرفتن میمونها کردند.
حاج آقا هم هزارها میمون به قیمت ۲۰ دلار از آنها خرید، ولی با کم شدن تعداد میمونها روستاییها دست از تلاش کشیدند..
به همین خاطر حاج آقا ی زرنگ این بار پیشنهاد داد برای هر میمون به آنها ۴۰ دلار خواهد پرداخت. با این شرایط روستایی ها فعالیتشان را از سر گرفتند.
پس از مدتی موجودی ها هم کمتر و کمتر شد، تا سرانجام روستاییان دست از کار کشیدند و برای کشاورزی سراغ کشتزار های خود رفتند...
این بار پیشنهاد به ۴۵ دلار رسید و… در نتیجه تعداد میمونها آنقدر کم شد که به سختی می شد میمونی برای گرفتن پیدا کرد.
این بار حاج آقا ادعا کرد که به ازای خرید هر میمون 7۰ دلار خواهد داد، ولی چون برای کاری باید به شهر می رفت، کارها را به شاگردش محول کرد تا از طرف او میمون ها را بخرد. در نبود حاج آقا شاگرد به روستایی ها گفت: این همه میمون در قفس وجود دارد! من آنها را به 6۰ دلار به شما خواهم فروخت تا شما پس از بازگشت حاج آقا آنها را به 7۰ دلار به او بفروشید.. روستایی ها که وسوسه شده بودندپولهایشان را روی هم گذاشتند و تمام میمونها را خریدند.
البته از آن به بعد دیگر کسی نه حاج آقا را دید و نه شاگردش را.. و تنها روستایی ها ماندند و یک دنیا میمون ...
 
 
البته این داستان هیچ ربطی به داستان بانک مرکزی برای پیش فروش سکه طلا و این جور چیزها ندارد
 

محبت و ببین


بابام اومده بهم میگه :
پاشو برو ماشین رو بزن تو پارکینگ

میگم :
بابا به خدا خسته م ، نمی تونم !!
میگه : بیست تومان می دم برو ، منم خسته م....
.میگم : بیخیال ....
بیست تومان میدم خودت برو ...
پاشده شلوارش و می پوشه و میگه
مرد نیستی اگه ندی! پای مردونگیم موندم بیست تومان پیاده شدم بهش دادم !!!
داد میزنه میگه :
خانوم پاشو بیا بریم معجون بخوریم 



یعنی محبت تو این خونه موج میزنه 



سوتی در حد بنز


سوتی در حد بنز :))))))))))))))
داداشم بعد دو سال با دوس دخدرش مثلا نامزد کرده بعد دیشب مثلا برای اولین بار اومده بود خونمون (چن بار قبلا اومده بود)
داشتیم شام میخوردیم دوست دخترش به مامانم گفت: مامانی ویترین اون سمت بود خیلی قشنگ تر بود !!
داداشم یه سکته ناقص زد بعد مامانم گفت: مگه قبلا دیده بودی ؟
گفت نه حس کردم اونور قشنگ تره


جلو مامانه از وسایل اتاق خواب نگی صلوااااااااااااات :))))

ماجرای توی شهر بازی



تو شهربازی بودیم بلوتوثمو روشن کردم دیدم یه عالمه شماره اومد.
به یکیشون که اسمشو نوشته بود یاشار اس ام اس دادم: منم دوستت دارم عزیزم
طرف زنگ زد جواب ندادم! اس ام اس داد: تو کدوم یکیشونی؟
فهمیدم منو با یکی دیگه اشتباه گرفته
گفتم همونی که داشتی با چشمات میخوردیش
چندتا سوال پرسید منم از خودش اطلاعات میگرفتم و جوابشو میدادم
مثلا میگفت چندسالته گفتم هنوز یاد نگرفتی سن خانومارو نپرسی. به نظرت چند بهم میخوره گفت 23 گفتم نه 21 سالمه
خلاصه نزدیک یک ساعت پیام میداد منم جوابشو میدادم دیگه آخر شب بود حوصلشو نداشتم گفتم شارژم تموم شد شب بخیر. یدفه دیدم دوتومن شارژ به خطم انتقال داده و نوشته ببخشید اگه کمه عزیزم
شب گذشت فرداش منم سرم شلوغ بود و هزارتا کار داشتم. اینم بدجور پیله کرده بود. هرچی بهش میگم به پیر به پیغمبر من پسرم مگه باور میکنه! حتی باهاش صحبت کردم میگفت نه تو خودش نیستی گوشی رو بده به خودش
گفتم بخدا من خودم داشتم جوابتو میدادم شمارتو از رو بلوتوثت برداشتم
گفت: من کار ندارم اصلا پسر باش. اونی که دیشب با من حرف میزد هرکی هست من دوسش دارم . . .


حالا بیا درستش کن ...!!!!


دوران نامزدی



ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻋﺰﻳﺰﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﺰﺩ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﺷﺪﻥ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﻗﺪﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺭو ﺑﺪونن ..
ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻧﺎﻣﺰﺩﻱ ﺧﻴﻠﻲ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺷﻴﺮﻳﻨﻴﻪ 


سریال های جم و فارسی 1

یعنی یه حسی بهم میگه کل سریالهای جم و فارسی وان بر اساس این شعر ساخته شدن: "دوست داری با دوست من که دوست داره با دوست تو دوست بشه دوست بشی؟"

معلم



هیچ وقت یادم نمیره یه بار معلممون یکی رو گرفت مث الاغ زد از کلاس انداخت بیرون. بعدش پشیمون شد گفت آخه بچه‌ها شما چرا اذیت میکنید که مجبور شم بزنمتون.
شما مث بچه‌ ی خودم میمونید. حالا برید اون دوستتون رو که زدمش صدا کنید بیاد تو. آقا پسره اومد تو، معلمه بهش گفت چرا آخه اذیت میکنی
چرا کاری میکنی که مجبور شم بزنمت. چرا آخه؟ ها؟ چرا؟ یهو دوباره شروع کرد پسره رو زدن ، پسره سری دوم از سری اول بیشتر کتک خورد...
ما هم مونده بودیم بخندیم یا لخت شیم سینه بزنیم ؛ با یه همچین معلمایی بزرگ شدیم 



بالا می برن یا بالا میارنت؟!!!!




دو تا دختر یکی خیلی خوشگل و یکی خیلی زشت میرن تو یه شرکت واسه مصاحبه که اونجا یکیشون استخدام بشه.
مدیر شرکت یه نگاه بهشون میندازه و میگه قیافه اصلا برای من مهم نیست و مهم فرهنگ و علم شماست !!
از خوشگله میپرسه که جمعیت ایران چند نفره؟
میگه هفتاد میلیون و مدیر میگه آفرین درست جواب دادی !!
رو میکنه به زشته میپرسه خب این هفتاد میلیون نفر رو یکی یکی نام ببر؟






اینکه خوبه
یه مرد اگه باهاشون بود جمعیت چینم باید نام میبرد تک تک !




وقتی نیازت دارن
بالا میبرنت
اما وقتــی نیازشون برطرف شـد
بالا میارنت.....!

بی کمالی های انسان از سخن پیدا شود

بی کمالی های انسان از سخن پیدا شود ...... پسته بی مغز چون لب وا کند رسوا شود...


ضعیفه یا عسل ؟!!!!!!!!!





قدیما لحن مردا: بپر غذا رو بیار ضعیفه !!!
گشنگی مُردیم صب تا شوم چه غلطی میکنی تو خونه 



امـــــــــا حالا :
عسلم ظرفا نوبت منه یا تو




البته مردای قدیم فقط یه ضعیفه داشتن ولی مردای الان 4-5 تا عسل دارن



ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ یاﺷﻠﻮﺍﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﯼ ؟


یک ﺭﻭﺯ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﯽ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﻧﺎﺧﺪﺍ ﮔﻔﺖ : ﺍﻭﻥ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﻣﻨﻮ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ،
ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺭﻭ ﭘﻮﺷﯿﺪ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻠﻮﺍﻧﺎﻧﺶ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﺟﻨﮕﯿﺪ ﻭ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ
ﺍﺯ ﺍﻭ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ
ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺧﻮﻧﺮﯾﺰﯼ ﮐﺮﺩﻡ، ﺷﻤﺎ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ
... ﻭ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻫﯿﺪ
ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﺩﺯﺩﺍﻥ
ﺩﺭ ﻣﺼﺎﻑ ﺑﺎ ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﺷﮑﺴﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ
یک ﺭﻭﺯ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﺎﻥ ﮔﻔﺖ : ۱۰ ﺗﺎ ﮐﺸﺘﯽ ﺩﺯﺩﺍﻥ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ

ﻫﻤﻪ ﻭﺣﺸﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ یکی ﺩﻭﯾﺪ ﺗﺎ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ
ﮐﺎﭘﯿﺘﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﻗﺮﻣﺰ ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﻭﻥ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﯼ ﻣﻨﻮ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ




مناجات یک دختر


این پسرایی که ته ریش دارن
اینایی که باشگاه نرفتن و هزار تا قرص و آمپول نزدن
اینایی که زیر ابرو بر نداشتن
اینایی که قدشون نه خیلی بلنده نه کوتاه
اینایی که موهاشون نه بلنده نه بلوند
اینایی که واسه جلب توجه دخترا تو خیابون هزارتا دلقک بازی در نمیارن
اینایی که وقتی که تو کوچه تاریک دختر از روبرو بیاد سرشونو پایین میندازن تا دختره احساس آرامش کنه
اینایی که تو تاکسی جمع میشینن تا دختره راحت باشه
اینایی که با دوس دخترشون مثه پرنسس رفتار میکنن
اینایی که تک پرن.
.
.
.
.
.

.

.
اینا ... هنوزم هستن !؟ :))



شائولین


کشیدن ترمز دستی قبل دعوا تو خیابون 
قدرتی به آدم میده 
که فنون معبد شائولین در چین همچین قدرتی رو نمیده 
مخصوصا صداش زااااااااااااااااارت 




خریدن یه سطل ماست



حمل پول در آینده ای نه چندان دور جهت خریدن یه سطل ماست !



قانون دارن دخترای دانشجو


یه قانونی دارن دخترای دانشجو به این عنوان :
.
.
.
.
.
دیر رسیدن بهتر از زشت رسیدن است...!! 







دانشگا قبول شدم


دختر اولی: آخ جون بلاخره دانشگا قبول شدم
دختر دومی: مبارک باشه محیطش چجوریه سطح آموزشیش بالاست؟
دختر اولی: آره خیلی خوبه سطحشم خیلی بالاست از لحاظ اموزش



حالا پسرا
پسر اولی: آخ جون بلاخره دانشگاه قبول شدم
پسر دومی: مبارک باشه دخترم داره؟
پسر اولی: اوف بیا ببین چه دافایی داره حاجی ، اصن هتله لامصب



ﮐﻠﯿﺪ ﺍﺳﺮﺍﺭ




ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ، ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﻗﺪﻡ ﻣﯿﺰﺩﻥ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﯾﮏ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﺟﻠﻮﺷﻮﻥ .
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﻩ ﮔﻔﺖ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻣﻦ ﻣﯿﺮﻡ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯿﺸﻢ ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻧﺪﺍﺭﯼ...
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻓﺖ ﺟﻠﻮ ﺗﺎ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ:
ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻣﻦ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺍﯾﻦ ﺁﻗﺎ ﻫﺴﺘﻢ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ ..........




ﮐﻠﯿﺪ ﺍﺳﺮﺍﺭ 


پول بدن صفا کنیم



همینطور که یه ماه در سال نمی‌ذارن کسی چیزی بخوره که فقیرا رو درک کنیم یه ماه هم بیان همینجوری بهمون پول بدن صفا کنیم ببینم پولدارا چی می‌کشن!
والااااااااااااااااااا


با آرنج در بزنم ؟؟


دختره داشت به دوست پسرش آدرس خونشون رو میداد:

میای از در ورودی آپارتمان ، داخل میشی میری سمت آسانسور ...

دکمه طبقه نهم آسانسور رو با آرنج میزنی ....

وقتی اومدی بالا از آسانسور که بیای بیرون سمت چپ خونه منه ....

با آرنج در میزنی و منم در رو باز میکنم ....

پسره میگه: به نظر آسون میاد ولی چرا باید با آرنج در بزنم ؟؟؟

دختره میگه : چی ؟؟؟؟ یعنی دست خالی اومدی دیدنم ؟؟؟


تماس بگیرید


رو در مسجد نوشته بودن:

اگر از گناه خسته شدی ، وارد شو !

یکی زیرش نوشته بود:

اگر نشدی با این شماره تماس بگیرید 


مـیـدونـی مـن کـیـم؟


یــه بـار هـم مـاشـیـن و بـرداشـتـیـم و بــا بـچـه هـا رفـتـیـم بـیـرون....حـالا صـدای ضـبـط تـا آخـر زیـاد هـمـه هـم داشـتـیـم مـی رقـصـیـدیـم تـو مـاشـیـن، خـلاصـه یـهـو یــه افـسـرِ جـلـومـون رو گـرفـت گـفـت بـزن بـغـل...
مـنـم به بـچـه هـا گـفـتـم ادای ایـن بـچـه بـاحـالا و بـا مـعـرفـتـها رو در بـیـاریـن بـیـخیال شـه جـریـمـه نـکـنـه
خـلاصـه پـلـیـسـه گـفـت ایـن چـه وضـع رانـنـدگـیـه؟ مـاشـیـن بـایـد بـخـوابـه پـارکیـنـگ!!!
یــهـو مـنـم کـف و تـف قـاطـی کـردم گـفـتـم مـیـدونـی مـن کـیـم؟؟؟ اصـلا حـواسـت هـسـت بـا کـی داری حـرف مـی زنـی؟ بـگـم کـیـم ؟؟؟ بــــــگـــــــم؟؟؟
رفیـقام هـم اومـدن جـلـو دهـنـمـو گـرفـتـن گـفـتـن بـیـخـیـال نـگـو بـهـش گـنـاه داره اخــراج مـیـشه....
افـسـره هـم رنـگشـو بــاخـت و آب دهـن قـورت داد گـفـت: نـه نـمـیـدونـم، بـبـخـشـیـد شـمـا کـی هــسـتـیـن؟؟؟
مـنـم بـا یـه صـدای خـسـتـه بـش گـفـتـم: مــن یــه پــرنــدم، آرزو دارم تـــو بــاغــم بــاشــی...
مــن یــه خــونــه ی سـرد و تــاریــکــم......(بـچـه هـا هـم دس مـیـزدن)
هـیـچـی دیـگه هـمـگـی دور هــم بـا افـسـره کـلـی خـنـدیـدیـم و گـفـت بـاهـاتـون کـلـی حـال کـردم بـچـه هـای بـاحـالـی هـسـتـیـن آخـر سـر هـم 50 تـومـن جـریـمـه شـدیـم و مـاشـیـن هـم رفـت پـارکـیـنـگ و بــانـدهـاش هـم بـاز کـرد و خــودمـون هـم بـردن تست اعـتـیـاد دادیـم و هــمـه چــی بـه خـیـر و خـوشـی تـمـوم شـد!!!! 



سیزده بدر


 سیزده بدر با عموم اینا رفته بودیم بیرون، یه حوض بزرگ بود چند تا خانواده کنارش نشسته بودن، پسر عموی 5سالم شلوارش و کشید پایید شروع کرد جیش کردن تو حوض، اون ور حوض هم چند تا بچه آب بازی می کردن که خانواده هاشون با دیدن این صحنه به سمت بچه هاشون رفتند و از آب کشیدنشون بیرون، عمو و زن عموم هم با شنیدن صدای ملت که این توله سگ ماله کیه؟ سریع از محل واقعه دور شدن !! البته خودم هم فرار کردم و نمی دونم بقیش چی شد...


اپلیکیشن ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ


ﯾﻪ اپلیکیشن ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻮﺷﯿﻢ ﺩﺍﻧﻠﻮﺩ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﮐﺎﻣﻞ ﺷﺎﺭﮊ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﻬﺖ ﺧﺒﺮ ﻣﯿﺪﻩ .
ﻣﺎﻡ ﺍﯾﻨﻮ ﻧﺼﺐ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺭﻭ گوشی ﻭ ﺷﺐ ﺯﺩﯾﻤﺶ ﺑﻪ ﺷﺎﺭﮊ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﯾﻢ .
... ﺳﺎﻋﺖ ۳ ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺐ ﯾﻬﻮ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﺻﺪﺍﯼ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﯾﮑﯽ ﻣﯿﺎﺩ ﻣﯿﮕﻪ:
ﺑﮑﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ! ﺑﮑﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ!
یهو کل خانواده پریدن تو اتاقم؛
الآن گوشیم شارژ نداره میترسم نزنم تو شارژ یهو شب داد بزنه بکن تو! بکن تو !!


شهر هرت کجاست ؟


تا بحال اصطلاح شهر هرت رو یزاد شنیدید اما از خودتون پرسیدید واقعا شهر هرت کجاست ؟؟؟؟؟

 

 - شهر هرت جایی است که رنگهای رنگین کمان مکروهند و رنگ سیاه مستحب.

- شهر هرت جایی است که اول ازدواج می کنند بعد همدیگر  رو می شناسن.

- شهر هرت جایی است که بهشتش زیر پای مادرانی است که حقی از زندگی و فرزند و همسر ندارند.

- شهر هرت جایی است که درختها علل اصلی ترافیک اند و بریده می شوند تا ماشینها راحت تر برانند.

- شهر هرت جایی است که کودکان زاده می شوند تا عقده های پدرها و مادرهاشان را درمان کنند.

- شهر هرت جایی است که شوهر ها انگشتر الماس برای زنانشان می خرند اما حوصله دقیقه قدم زدن را با همسران ندارند.  

- شهر هرت جایی است که با میلیاردها پول بعد از ماهها فقط می توان برای مردم مصیبت دیده، چند چادر برپا کرد.

- شهر هرت جایی است که خنده نشان از جلف بودن را دارد.

- شهر هرت جایی است که مردم سوار تاکسی می شن زود برسن سر کار تا کار کنن وپول تاکسیشونو در بیارن.

- شهر هرت جاییه که نصف مردمش زیر خط فقرن اما سریال های تلویزیونی رو توی کاخها می سازن.

- شهر هرت جایی است که گریه محترم و خنده محکومه.

- شهر هرت جایی است که وطن هرگز مفهومی نداره و باعث ننگه پس میرویم  ترکیه و دوبی و اروپا و آمریکا و ........ را آبادمیکنیم... 

- شهر هرت جایی است که هرگز آنچه را بلدی نباید به دیگری بیاموزی.

- شهر هرت جایی است که وقتی می ری مدرسه کیفتو می گردن مبادا آینه داشته باشی.

- شهر هرت جایی است که دوست داشتن و دوست داشته شدن احمقانه، ابلهانه و .... است.

- شهر هرت جایی است که توی فرودگاه برادر و پدرتو می تونی ببوسی اما همسرتو نه .....

- شهر هرت جایی است که وقتی از دختر می پرسن می خوای با این آقا زندگی کنی می گه: نمی دونم هر چی بابام بگه.

- شهر هرت جایی است که وقتی می خوای ازدواج کنی 500 نفررو دعوت می کنی و شام میدی تا برن و از بدی و زشتی و نفهمی و بی کلاسی تو کلی حرف بزنن.

- شهر هرت جایی است که هر روز توی خیابون شاهد توهین به مادرها و دخترها هستی ولی کاری ازدستت برنمیاد.  

- شهر هرت جایی است که مردمش پولشان را تو چاه می ریزند و دعا می کنن که خدا آنها را از فقر نجات بده.

- شهر هرت جایی است که به بعضی از بیسوادها میگن پروفسور.

- شهر هرت جایی است که ساق پا پیدا و موی سر پوشیده است!!

- شهر هرت جایی است که در آن دلال و دزد به مهندس و دکتر فخر میفروشند.

- شهر هرت جایی است که مردگان مقدسند و از زنده ها محترمترند.

شهر هرت جایی است که .......... 

   خدایا این شهر چقدر به نظرم آشناست!!!!!

واییییییییییییییییییییییییییییییی

بچه ناتالی پورتمن سه ساله شد، فلسطین از نهاد ناظر به دولت ناظر ارتقا یافت، بچه شکیرا به دنیا اومد، اوباما برای بار دوم رئیس جمهور شد، پسته رسید به زعفرون، پراید هم رسید به زانتیا، ولی مذاکرات ایران با گروه 1+5 هنوز ادامه داره ! هر بار هم به نتایج خوبی میرسن! ولی نمیدونم چرا همچنان تحریم میشیم