از همه چی و همه جا

هر چی رو که فکر می کنم جالبه می نویسم هر کی دوست نداره نخونه انتقاد کردن کار منه اگه خوشتون نمیاد مشکل من نیست

از همه چی و همه جا

هر چی رو که فکر می کنم جالبه می نویسم هر کی دوست نداره نخونه انتقاد کردن کار منه اگه خوشتون نمیاد مشکل من نیست

دعوای ده نمکی و عادل فردوسی پور

 
عادل فردوسی‌پور در برنامه‌های هفته گذشته خود به دفعات تلاش کرد علاقه خود را به فیم جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی نشان دهد، او که از هر فرصتی برای نشان دادن علاقه خود به این فیلم سینمایی استفاده می‌کرد، در برنامه نود این هفته با زیرکی خاصی کنایه‌ای به رقیب جدی فیلم سینمایی” جدایی نادر از سیمین” زد و در بخش معرفی برنامه نود مدعی شد” اخراجی‌ها” اصلا فیلم خنده‌داری نیست. 

 

طعنه مجری و تهیه کننده جنجالی برنامه تلویزیونی نود هرچند زیاد به چشم نیامد اما با واکنش تند مسعود ده‌نمکی نویسنده و کارگردان اخراجی‌ها رو به رو شده به گونه‌ای که صبح امروز سخنان ده‌نمکی علیه عادل فردوسی‌پور در بیشتر رسانه‌های ورزشی دیده می‌شد تا یک بار دیگر سینمایی در حوزه ورزش خبرساز شوند. 

 

مسعود ده‌نمکی که از این ماجرا به شدت ناراحت است، درباره جمله معروف عادل فردوسی‌پور که در برنامه نود علیه اخراجی‌ها به کار برد و گفت:”اگر کسی به اخراجی‌های ۳ نخندید،به این ماجرا خندید.” می‌گوید:«زیاد تمایل ندارم در خصوص این مساله اظهارنظر کنم اما برای من و علاقمندان اخراجی‌ها اصلا مهم نیست که عادل فردوسی‌پور در برنامه نود چه چیزی گفته است، فردوسی‌پور عددی نیست که بخواهد درباره اخراجی‌ها حرفی بزند.» 

 

در نقل و قول رسانه‌ای که از قول نویسنده و کارگردان فیلم سینمایی اخراجی‌ها۳ در رسانه های ورزشی آمده جملات دیگری دیده نمی‌شود اما برخی رسانه‌های خبری از قول ده‌نمکی نوشتند که وی در اینده جوانب بیشتری از این مساله را بازگو خواهد کرد 

به آینده خودت میل بفرست

 

http://www.futureme.org

توسط این سایت به آینده تون ایمیل بزنین.تاریخی که میخواهین این ایمیل به دستتون برسه رو مشخص کنین و هر چی میخواهین برای آینده تون توش بنویسین و بعد توی تاریخی که بهش گفتین نامه رو دریافت کنین و ببنید گذشته چی میخواستین و چه می کردین و برای آینده چه چیزهایی رو میخواستین 

از همه جا ( ۱۲ )

به یکی از دوستام میگم چرا زن نمیگیری؟
میگه هنوز پدرزن ایده الم رو پیدا نکردم 

 

****************** 

 

دلمون خوش بود هوا گرم میشه و قبض گازمون کم میاد، زدن برق رو گرون کردن! حالا باید دعا کنیم گرم نشه که کولر روشن نکنیم تا قبض برقمونم زیاد نیاد 

 

********************** 

 

ساندویچی سر کوچه مون ظهر که میشه میبنده میره خونه ناهار میخوره، چرت میزنه عصر برمیگرده 

 

********************* 

  

بابامون تهدید کرده میخواد بره اداره آب، پرینت بگیره ببینه کدوم پدر سوخته‌ای زیاد میره دستشویی 

 

***********************   

 کارت تولد پسربچه  

 

 

طرز کار چرخ خیاطی به زبان ساده 

 

 

 

شاید برای همه ما این سئوال پیش آمده باشد که چرخ خیاطی چگونه کار می‌کند و چگونه چنین دوخت‌های ریز و ظریف بدون ذره‌ای خطا در پی هم قرار می‌گیرند. برای پی بردن به این موضوع عکس زیر رو ببینید  

 

 

 

 

ماشین عروس  

 

 

 

دانشجو ؟ دختر؟ شب کار؟ کف سابی؟

این کف سابی دیگه چه صیغه ایه ؟

حالا حتما باید دانشجو باشه؟ شرط معدل هم داره؟  

 

  

 

همه چی فروش 

 

معرفی یک وبلاگ

دیروز اتفاقی به یه وبلاگ بر خورد کردم که از اسمش تا مطالبش منو به خودش جلب کرد و تحسین بر انگیز بود  

شاید دیده باشیدش ولی من پروفایل این خانم محترم روبراتون میگذارم و توصیه میکنم  خودتون برید و ببینید .  

****** 

من متولد 56 تهران هستم. طولانی شدن دوران مجردی چیزی نیست که مرا نگران کرده باشد.
من آرزو ندارم ازدواج کنم.( البته این توضیح لازم است که " آرزو ندارم"، مترادف"دوست ندارم" نیست اما هر ازدواجی، ازدواج نیست که!)
زود قضاوت نکنید.

برای این وبلاگ از اسم" دختر ترشیده" استفاده کردم تا در کنار استفاده تبلیغاتی از آن، هدف عمده وبلاگ را که صحبت در مورد مسایل و مشکلات مجردها و متاهل هاست یاد آوری کرده باشم.(خدایی اش شما به خاطر کنجکاوی در مورد اسم وبلاگ به اینجا نیامدید؟! اگر اسم وبلاگ یک چیز دیگر بود عمرا نمی آمدید.خوب باید اول یک جوری می کشاندمتان اینجا تا بعد، از مطالب گهربارم! مستفیضتان کنم یا نه؟! پس این قدر گیر ندهید که اسم وبلاگ را عوض کنم!)

بعضی ها معتقدند این اسم، زشت و توهین آمیز است، این عزیزان باید دقت کنند که مسلما خود من هم به عنوان یک دختر مجرد ازاین اسم دل خوشی ندارم. اما یکی دیگر از اهداف من، همین بود که با استفاده از پارادوکس های طنزآمیز، توجه آدم ها را به زشتی این واژه جلب کنم تا دخترها دیگر با نگرانی روز افزون به این لغت نگاه نکنند و پسرها هم دیگر یک دختر ازدواج نکرده در سن و سال مرا "از رده خارج و بی هنر و افسرده" ندانند.
به عبارت دیگر، امیدوارم تلاش کوچکم روزی منجر به حذف واژه زشت ترشیده _ که نمی دانم چرا فقط هم برای دخترها به کار می رود! _ از دامنه لغات فارسی شود، کما این که تا همین جا هم در وبلاگ من بار منفی دخترانه خود را تا حدود زیادی از دست داده و امروز پیدا می شوند پسرانی که خیلی راحت در اینجا می نویسند:" من هم یک پسر ترشیده ام..."! و دخترانی که دیگر از شنیدن این لغت مثل قبل اذیت نمی شوند.

بعضی ها می پرسند رمز این که وبلاگ شما این قدر بازدید کننده و کامنت گذار دارد(به زعم آنها) چیست؟ لازم به ذکر است که من هیچ وقت به این فکر نکردم که هدف من از نوشتن، جذب مخاطبان بیشتر و بیشتر است، بلکه تعداد محدودی مخاطب فهیم را ترجیح می دهم که برای آنها و شعورشان احترام قایلم، وقت می گذارم و سعی می کنم مطالب آبکی به خوردشان ندهم. اگر از خاطرات شخصی ام می نویسم، آنهایی را انتخاب می کنم که برای دیگران هم نکته جالبی در برداشته باشند. خودم نویسنده مطالبم هستم و در این زمینه، خدا اندک ذوقی هم به من داده است که بتوانم خوب بنویسم.

به هر وبلاگ فعالی که به نظرخودم جالب باشد، بی توجه به این که به من لینک داده یا نه، لینک می دهم و به"تبادل لینک" اعتقادی ندارم،کما این که خیلی ها از سر لطف به من لینک داده اند بدون آن که لطفشان را جبران کرده باشم، بنابراین اگر فقط به "تبادل" لینک معتقدید به من لینک ندهید!

انتشار نظرات، لزوما به معنای تایید مضمون آنها نیست و مسوولیت هر کامنت، بر عهده نویسنده آن است.
لطفا حتی المقدور از گذاشتن کامنت خصوصی خودداری کنید چون تعداد زیاد آنها، بخش مدیریت وبلاگ را با مشکل مواجه می کند.

برای ای میل زدن به من می توانید از نشانی dalton_ani@yahoo.com استفاده کنید.

متاسفانه به دلیل مشغله کاری زیاد ، خیلی وقت ها قادر به جبران الطاف شما در کامنت گذاشتن نیستم اما وبلاگ هایتان را گاه گداری می خوانم. لطفا از من نرنجید!
متشکرم. 

 

آدرسش:  

    WWW.anidalton.blogfa.com

از همه جا (۱۱)

نصیحت غضنفر به فرزندش : تا وقتی زور داری از عقلت استفاده نکن 

 

****** 

اگه کسی یک ماه پیش همه زندگیش را طلا خریده بود ، الان کل زندگیش یک و نیم برابر شده بود 

 

 ******************** 

 

 بچه های دبستان دخترونه رو میخواستند ببرن باغ وحش ؛ اداره آموزش پرورش ممنوع کرده گفته بهاره حیوونا جفت گیری میکنن بدآموزی داره

 

************************* 

 

من نمیدونم چرا از وقتی پول گاز همسایه روبروییمون اومده هر روز با یه دستمال کنتور گازش رو تمییز میکنه! بین تمییز کردن کنتور با کم شدن پول گاز مگه رابطه مستقیم هست؟؟؟؟ 

 

احتمالا داره از کنتورشون قدردانی میکنه واسه اینکه پول گازشون کم اومده 

 

  ************************* 

 ساعت ۵ صبح ، من صبحانه میخوردم و فرزندم شام... و من به فاصله ی نسل ها می اندیشم 

 ********************** 

تاخیر ۲۰ ساله در ظهور در صورت «شهادت» احمدی‌نژاد 

 

سایت «دولت‌یار» (پایگاه خبری - تحلیلی حامیان دولت اسلامی) هشدار داد چنانچه اقدامات «ناجوانمردانه» علیه احمدی‌نژاد ادامه یابد، احتمال دارد وی از خدا طلب مرگ کرده و ظهور امام دوازدهم شیعیان را ۲۰ سال به تاخیر بیندازد. این سایت با تاکید بر شعیب‌ابن صالح بودن محمود احمدی‌نژاد نوشته که نگران جان رئیس دولت دهم است و در صورتی که «دکتر از این همه ناجوانمردی برادران، آهی بکشد و مزد مظلومیت و استقامت خود را که‌‌ همان هنر مردان خدا (شهادت) است دریافت کند و ما بمانیم و خشم خدا و ۲۰ سالی تاخیر در ظهور  

********* 

 

ممانعت وزارت ارشاد از توزیع قهوه تلخ 

 

فارس: در حالی که همه علاقه‌‌مندان «قهوه تلخ» منتظر ورود قسمت‌های جدید این مجموعه به بازار هستند، خبرهای دریافتی حاکی است قسمت بیستم قهوه تلخ با اصلاحیه مواجه شده و گویا همین امر علت اصلی تاخیر در ارائه «قهوه تلخ» بوده است.


رجبی‌فروتن مدیرکل همکاری‌های سمعی‌بصری و نمایش خانگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درتازه‌ترین گفت‌وگوی خود با تایید جلوگیری از انتشار نسخه‌ای از قسمت بیستم این سریال که برای بازبینی به این اداره فرستاده شده بود، گفته: «توقیف عبارت مناسبی برای این اتفاق نیست. در 19 قسمت گذشته نیز شاهد چنین اتفاق‌هایی بودیم و قسمت‌هایی مشمول اصلاحیه شد که قسمت 20 نیز از این قاعده استثنا نیست.»  

   

 


به نقل از یکی از دوستان: من از داداشم شنیدم جریان سانسورش اینه که پسر جهانگیر شاه میاد، بعد هرکاری دلش میخواد میکنه مثل احمدی نژاد و اصلا به حرف شاه و سنا و بقیه گوش نمیده ارشاد هم به این ایراد گرفته داره کل سریالو شخم میزنه 

 

گربه توله سگ زایید

گربه خانگی، توله سگ زایید 

 

یک گربه خانگی در چین به جای بچه گربه یک توله سگ به دنیا آورد


به گزارش ایسنا، شو یون، صاحب این گربه خانگی در این باره می‌گوید: انتظار داشتم گربه‌ام در اول ماه آوریل دو بچه گربه به دنیا بیاورد اما وقتی وضع حمل کرد یکی از بچه ‌گربه‌ها مرد و مدتی بعد متوجه شدم که بچه گربه دیگر در واقع یک توله سگ است. 

 

 

 

 

شویون در منزل خود یک سگ و یک گربه خانگی نگهداری می‌کند  

عشق و موسی مندلسون

 
موسی مندلسون، پدر بزرگ آهنگساز شهیر آلمانی، انسانی زشت و عجیب الخلقه بود. قدّی بسیار کوتاه و قوزی بد شکل بر پشت داشت.
 
موسی روزی در هامبورگ با تاجری آشنا شد که دختری بسیار زیبا و دوست داشتنی به نام فرمتژه داشت. موسی در کمال ناامیدی، عاشق آن دختر شد، ولی فرمتژه از ظاهر و هیکل از شکل افتاده او منزجر بود. 
  
  
زمانی که قرار شد موسی به شهر خود بازگردد، آخرین شجاعتش را به کار گرفت تا به اتاق دختر برود و از آخرین فرصت برای گفتگو با او استفاده کند. دختر حقیقتاً از زیبایی به فرشته ها شباهت داشت، ولی ابداً به او نگاه نکرد و قلب موسی از اندوه به درد آمد. موسی پس از آن که تلاش فراوان کرد تا صحبت کند، با شرمساری پرسید :
 
- آیا می دانید که عقد ازدواج انسانها در آسمان بسته می شود؟
 
دختر در حالی که هنوز به کف اتاق نگاه می کرد گفت :
 
- بله، شما چه عقیده ای دارید؟
 
- من معتقدم که خداوند در لحظه تولد هر پسری مقرر می کند که او با کدام دختر ازدواج کند. هنگامی که من به دنیا آمدم، عروس آینده ام را به من نشان دادند و خداوند به من گفت:
 
«همسر تو گوژپشت خواهد بود»
 
درست همان جا و همان موقع من از ته دل فریاد برآوردم و گفتم:
 
«اوه خداوندا! گوژپشت بودن برای یک زن فاجعه است. لطفاً آن قوز را به من بده و هر چی زیبایی است به او عطا کن»
 
فرمتژه سرش را بلند کرد و خیره به او نگریست و از تصور چنین واقعه ای بر خود لرزید.
 
او سال های سال همسر فداکار موسی مندلسون بود.


نتیجه اخلاقی :
راست است که دخترها از گوش خر می شوند و پسر ها از چشم

پند الاغی

کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.

پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.

مردم با سطل روی سر الاغ خاک می ریختند اما الاغ هر بار خاک های روی بدنش را می تکاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاک زیر پایش بالا می آمد، سعی می کرد روی خاک ها بایستد.

روستایی ها همینطور به زنده به گور کردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینکه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ...

نتیجه اخلاقی : مشکلات، مانند تلی از خاک بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: اول اینکه اجازه بدهیم مشکلات ما را زنده به گور کنند


و دوم اینکه از مشکلات سکویی بسازیم برای صعود!

وثابت کنیم که از یک الاغ کمتر نیستیم

از همه جا (۱۰)

شما اگه با زیباترین و خوش اندام ترین فرد روی زمین ازدواج کنید نهایتا بعد از گذشت 11ماه واستون عادی میشه. این نتیجه کارشناسی محققان انگلیسی بر روی 100 زوج مختلف می باشد.

 

**************************

 

میپرسی دانشگاه چطوره این ترم؟


میگه خیلی خوبه سه تا مخ زدم تا حالا !!!! فرهنگه داریم؟ 

 

*********************

بعد از چند روز رفیقمون و دیدم گفتم نبودی کجا بودی گفت پلیس مبارزه با جرائم رایانه ای گرفته بودم. با دوست دخترم بیرون بودیم که گشت پلیس بهمون گیر داد و بردن کلانتری اونجا سوال کردن که کجا آشنا شدین با هم. ما هم گفتیم چت بعد پروندمون ارجاع دادن به پلیس مبارزه با جرائم رایانه ای

 

 *******************

 

طرف کل دارایی مادیش 100 هزار تومان هم نیست اما 18 تا کارت اعتباری مختلف داره

 

 *************************

 

به پسره میگی چرا زن نمیگیری ، میگه کو دختر خوب؟
به دختره میگی چرا شوهر نمیکنی ، میگه کو پسر خوب؟

 

 

با این حساب فکر کنم این کسائی که ازدواج میکنن یا خلافکارن، یا کلاهبردار

 

*****************************

  

تو خیابون از یارو میپرسم ببخشید میدونید اداره آمار کجاست؟ میگه آره... رد میشه میره

 

پنج دقیقه داشتم نگاش میکردم تا دور شد

تجاوز به دختر در ملا عام به دستور دادگاه !!!!

به‌دستور دادگاه قبیله‌ای در پاکستان صورت گرفت؛ تجاوز گروهی به دختر ۱۸ ساله در ملاعام
طبق این گزارش
برادر این دختر، نوجوانی ۱۱ ساله و از قبیله گوجار با دختری از قبله ماسوتی که از لحاظ اجتماعی بالا‌تر ازقبیله او بود رابطه برقرار کرده و مردم شهر آنان را در حال قدم زدن در شهر مشاهده کرده بودند.
دادگاه قبیله‌ای وابسته به قبیله ماسوتی برای انتقام از این کار نوجوان طبق قواعد عرفی حاکم در پاکستان
دستور داد که باید خواهر آن پسر ۱۱ ساله در میان عموم مردم شهر و حضور پدر آن دختر مورد تجاوز گروهی مردان قبیله قرار گیرد تا به این طریق اعتبار و شرف خود را در جامعه برگردانند.
در این تجاوز ۴ مرد به انتخاب دادگاه شرکت کرده بودند و در حالی که دختر و پدر با گریه از آنان درخواست بخشش می‌کردند با حضور بیش از یک هزار نفر از مردم شهر و جلوی دیدگان پدر به دختر ۱۸ ساله تجاوز شد. گفتنی است که این شیوه طبق عرف برخی قبایل پاکستان، حق عرفی و قانونی افراد برای ستاندن شرف و حیثیت خود در جامعه است.
طبق گزارش سازمان حقوق بشر سالیانه ده‌ها جرم اینچنینی در جامعه پاکستان اعمال می‌شود که دولت و نیروهای امنیتی با وجود اطلاع قبلی در صدد منع اعمال آن‌ها نیست

از همه جا ( ۹)

باعرض معذرت از همه اصفهانیهای گل : 

اصفهانیه تصادف کرده بود نشسته بود وسط خیابون میزد توی سرش که ماشینم! ماشینم داغون شد! خاک تو سرم شد. افسره رفت بهش گفت بدبخت انقدر حرص ماشینتُ زدی که نفهمیدی دست چپت از مچ قطع شده !
اصفهانیه یه نیگاه کرد به دستش گفت: یا حضرت عباس ساعتم

 

***********************

 

رفیقه مارو باش، دعوت شد اردوی تیم ملی، وقتی برگشت ازش پرسیدم تو که این مدت با قهرمانهای آسیا و جهان تمرین میکردی چه چیزی از همه بیشتر برات جذاب بود؟ یه سکوت معناداری کرد گفت: رفته بودم استخر کمپ تیم های ملی اتفاقا کفاشیان هم اونجا بود. . دیدن کفاشیان خیلی براش جالبه بوده! رفیقه داریم خداییش؟

 

*******************

میدونید؟ خشونت همیشه یک چشم کبود و دندان شکسته و دماغ خونی نیست. خشونت، تحقیر و آزار گاهی یک نگاه است
نگاه مردی به یقه ی پایین آمده ی لباس زنی وقتی که دولا شده و چایی تعارف می کند

 

*************************

 

یارو فروشنده هه میگه این شلوار واسم 5 تومن بیشتر سود نداره، آخرش شلواررو با 15 تومن تخفیف ازش میخری

 

********************

 

همسایه مون 107 سالشه. میگه همه بهم میگفتن سختی زندگی مال صد سال اوله. ولی دروغ میگفتن. صد سال دوم سخت تره. زندگیه داریم؟

 

 

**********************

 

 تقصیر ما نیست که بر روی حرفهایمان نمیمانیم
ما بر زمینی زندگی می کنیم که هر روز خودش را دور میزند

 

بریم سوریه گوجه بخریم !!

 

قیمت گوجه در سوریه 500 تومان است و در ایران 1500. حقوق کارمندان در سوریه 2 میلیون تومان است و در ایران 400 هزار


 

 

این انصافا خیلی نامردیه
بابام امروز از سوریه اومده. میگه حقوق یه کارمند سوری اونجا 2 میلیون ولی گوجه هست کیلوی 500. تازه میگه اگه از فروشندگان اونجا بپرسی که از ایران چی وارد میکنن، میگن ما فقط بنزین و گازوئیل مفت وارد میکنیم

ارتباط پولدار شدن با پدر !!!

 

 

:پولدار شدن رابطه مستقیم با پدر داره

 


یا پدرت پولدار باشه


یا پدر زنت پولدار باشه


یا پدرت دراومده باشه


یا پدر مردم رو درآورده باشی

چگونه همدیگر را تحت تاثیر قرار دهیم ؟

 

:چگونه یک زن را تحت تاثیر قرار دهیم

 

او را ببوسید، او را در آغوش بگیرید، از او تعریف کنید، او را بخندانید، او را دوست داشته باشید، به نگرانی‏هایش اهمیت دهید، او را غافل‏گیر کنید، برای او هدیه بخرید، از او محافظت کنید، به او گوش دهید و از او پشتیبانی کنید

 

 

 

 

:چگونه یک مرد را تحت تاثیر قرار دهیم

 

لخت شوید

تا چه رسد که فرو رود


تا چه رسد که فرو رود

 
ناصرالدین شاه در یکی از سفرهایش به فرنگ ، با خودش تلسکوپ آورد. گفت تلسکوپ را بالای شمس‏العماره کار گذارند تا شاه هر از گاهی برود و خانه‏های مردم را رصد کند. در یکی از رصدها ، شاه مردی را دید که روی پشت بام خانه‏ای ایستاده در گوشه‏ای ، معامله‏ی خودش را به سمت مقعد خودش فشار می‏دهد. شاه خوب که نگاه کرد و رصد کرد دید هدف مرد گویا فرو بردن آن معامله به مقعد خودش است! دستور داد تا بروند آن مردک پدر سوخته را بیاورند تا او را مواخذه کند. مرد را آوردند. شاه گفت "مردک. روی پشت بام چکار می‏کردی؟ مادر به خطا! معامله‏ی خودت را در سوراخ خودت می‏کردی؟" مرد با ناله گفت " اعلا حضرت همایونی. ولله ما این معامله را در کون هر کسی فرو کردیم بختش باز شد و از زیر دست ما که جَست وزیر و وکیل و خان شد! گفتیم کمی هم این معامله‏ی بخت‏گشا را در کون خودمان فرو کنیم تا بختمان باز شود" شاه از جواب مرد خنده‏اش گرفت و دستور داد تا 5 تومان به عنوان انعام این خنده به او بدهند. مرد 5 تومان را که گرفت رو کرد به شاه و گفت"اعلا حضرت شما خندیدید. مزاح گرفتید. اما خودتان دیدید که این معامله هنوز به لب سوراخ ما تحت نرسیده 5 تومان عاید ما کرد. تا چه رسد که فرو رود!"
 

وقتی یک شیرازی پزشک بشه

 

 

فکر کنم قصیده گفته ...

ژست مدیریتی !!

 

با عرض معذرت از مدیران خوب  

 

ولی مدیران زیادی هم داریم که  دنیا رو همین جور دایورت کردن رو ... 

 

از همه جا (۷)

درخت کاشتم توی باغچه جلوی خونمون، صبح رفتم بیرون دیدم نیست. دوره آخر الزمانه درخت ها هم شبا تو خواب راه میرن

 

*********************

 

قابل توجه کارمندان

 
سایت خبری آفتاب نیوز: وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: کسی که به اسلام اعتقاد نداشته باشد، باید با او تسویه حساب کرد و امسال ما پولی را گذاشته‌ایم برای همین کار

 

*********************

تلفات جاده ای 2 سال گذشته ایران از 8 سال دفاع مقدس هم بیشتره

 

*****************

مربی تیم ملی آوردیم نمیشه اسمشو سرچ کرد چون فیلتره

تو استادیوم اسم سرمربی تیم ملیت رو صدا کنی کمیته انضباطی 6 تا 8 جلسه محرومت میکنه

 

********************

 دختر اگر در ثریا هم باشد، مردانی از سرزمین پارس برایش بوق میزنند

 

البته این برای زمانی بود که بنزین گیر می اومد الان آنجلینا هم بیاد کسی نیست بوق بزنه

 

 *********************

 

تو خیابون داری راه میری یه دفه یکی از اون ور خیابون داد میزنه نقیییییییییییییییییییییی بوریم مشهد

 

*****************

  

:صبح، رادیو یه جمله گفت هنوز نتونستم تحلیل کنم
روز بارانیتان در ترنم بهاری و نسیم فروردین نقره فشان!!!!!!!!!!! گویندس داریم؟؟؟؟؟ 

 

**** 

بابام نشسته یه میزگرد به زبون آلمانی می‌بینه، میگم مگه می‌فهمی چی میگن!؟ میگه قیافه‌هاشونو که می‌بینم می‌فهمم در مورد چی حرف می‌زنن 

*** 

غار علیصدر به قندیلاش معروفه؛ اونوقت ملت میرن قندیلاشو میکنن یادگاری میبرن با خودشون! یکی نیست بگه آخه با اون قندیل میخای چیکار کنی؟

 

فقر ما فقر شکم نیست، فقر فرهنگ است 

 

****** 

سال عجیب

گیج کننده است ولی واقعا جالبه !
 امسال چهار تاریخ غیرمعمول را تجربه می کنیم.  

1/1/11-1/11/11-11/1/11-11/11/11
و فقط همین نیست. دورقم آخر سال تولد خود- میلادی - را با سنی که امسال خواهید داشت جمع کنید و نتیجه 111 برای همه است. امسال سال پول است. ماه اکتبر امسال 5 یکشنبه، 5 دوشنبه و 5 شنبه خواهد داشت و این اتفاق فقط هر 823 سال رخ می دهد. این سالها به عنوان کیفهای پول شناخته شده اند. ضرب المثلی که اگر شما این مطلب را به 8 نفراز دوستان خوبتان بفرستید، در چهار روز آینده پولی بدستتان می رسد همانطور که  feng-shui درچینی توضیح داده می شود . هر کسی که این زنجیره را ادامه ندهد چیزی دریافت نمی کند. این یک معما است. ولی می ارزد که امتحان کنید.موفق باشید.

امام جماعتی که نماز بی وضو می خواند!!

امام جماعتی که نماز بی وضو می خواند!!

یکی می گفت در جایی منتظر خانمم بودم. از دور او را دیدم و برای جلب توجهش بلند داد زدم:سلام عزیزم!

نزدیک که شد متوجه شدم خانمی را به اشتباه صدا کردم! باعصبانیت نگاهی به من کرد و گفت: خیلی خری!!

ماجرای مشابهی را نیز خودم شاهد بودم که خانم میانسالی با لنگه کفش به جان جوانی افتاده بود!! و جوان التماس می کرد که سوتفاهم شده است!

به هر حال این رویدادهای سوء تفاهمی در زندگی روزانه اتفاق می افتد و واکنش هایی را نیز طبیعتا در پی دارد اما اگر این واکنشها از حد ومرز خود خارج شود؛ سوء تفاهم تبدیل به  گناه بزرگ تهمت خواهد شد!

فردی تعریف می کرد که در وضو خانه مسجد شاهد بودم امام جماعت از دستشویی بیرون آمد و یکراست به محراب مسجد رفت و نماز خواند! (بدون وضو!!)

از آن مسجد بیرون رفتم و جای دیگری نماز خواندم! از آن به بعد به همه دوستان و آشنایان  گفتم که در فلان مسجد نماز نخوانید چون امام جماعت آن آلزایمر گرفته!!و نماز بی وضو می خواند!!

این رویداد گذشت تا یک زمان به علت بیماری ؛ آمپولی تزریق کردم و هنگام نماز با خود گفتم  یکبار دیگر محل تزریق را در دستشویی ببینم تا از طهارت لباس و بدن اطمینان داشته باشم. وقتی از دستشویی بیرون آمدم و آماده نماز شدم ؛ گویی به من الهام شد : شاید آن روز هم امام جماعت مسجد؛ مشابه من به  قصد دیگری وارد دستشویی شده است.

از خودش اینرا پرسیدم . حرفم را تایید کرد. اما چه فایده من آبروی او را پیش افراد زیادی برده بودم!

ظرف آب  وقتی ریخت؛ جمع آوری آب ریخته شده تقریبا غیر ممکن است درست مثل آبروی انسانها!!

ثروتمند تر از بیل گیتس

  از بیل گیتس پرسیدن از تو ثروت مند تر هم هست؟
  در جواب گفت بله فقط یک نفر پرسیدن کی هست؟ در جواب گفت من سالها پیش زمانی که از اداره اخراج شدم و به تازگی اندیشه های در حقیقت طراحی ماکروسافت تو ذهنم داشتم پی ریزی میکردم،سالها پیش در فرودگاهی در نیویورک بودم قبل از پرواز چشمم به این نشریه ها و روزنامه ها افتاد از تیتر یک روزنامه خیلی خوشم اومد،دست کردم توی جیبم که روزنامه رو بخرم دیدم که پول خورد ندارم و اومدم منصرف بشم که دیدم یک پسر بچه سیاه پوست روزنامه فروش وقتی این نگاه پر توجه من دید گفت این روزنامه مال خودت بخشیدمش به خودت بردار برای خودت گفتم آخه من پول خورد ندارم گفت برای خودت بخشیدمش برای خودت،سه ماه بعد بر حسب
 تصادف توی همون فرودگاه و همون سالن پرواز داشتم چشمم به یه مجله خورد دست کردم
 تو جیبم باز دیدم پول خورد ندارم باز همون بچه بهم گفت این مجله رو بردار برا خودت ،گفتم پسرجون چند وقت پیش باز من اومدم روزنامه بهم بخشیدی تو هر کسی میاد اینجا دچار این مسئله میشه بهش میبخشی؟!
 پسره گفت آره من دلم میخواد ببخشم از سود خودمه که میبخشم. 


  گفت به قدری این جمله پسر و این نگاه پسر تو ذهن من مونده که خدایا این بر مبنای چه احساسی اینا رو میگه گفت زمانی که به اوج قدرت رسیدم تصمیم گرفتم این فرد  و پیدا کنم و جبران گذشته رو بکنم. اکیبی رو تشکیل دادم بعد از 19 سال گفتم که برید و در فلان فرودگاه کی روزنامه میفروخت یک ماه و نیم مطالعه کردندمتوجه شدند یک فرد سیاه پوست است که الان
 دربان یک سالن تئاتره خلاصه دعوتش کردن اداره  بیل گیتس ازش پرسید من میشناسی گفت بله جناب عالی آقای بیلگیتس معروف که دنیا میشناسدتون سال های پس زمانی که تو پسر بچه بودی و روزنامه میفروختی من یه همچین صحنه ای از تو دیدم گفت که طبیعی این حس و حال خودم بود . 

 بیل گیتس گفت میدونی چه کارت دارم گفت که میخوام جبران کنم اون محبتی که به من
 کردی پسر  گفت که به چه صورت؟
بیل گیتس گفت هر چیزی که بخوای بهت میدم
(خود بیلگیتس میگه خود این جوونه مرتب میخندید وقتی با من صحبت میکرد)
پسره سیاه پوست گفت هر چی بخوام بهم میدی
بیل گیتس گفت هرچی که بخوای
-گفت هر چی بخوام
-گفت آره هر چی که بخوای بهت میدم
-بیل گیتس گفت من به 50 کشور افریقایی وام دادم به اندازه تمام اونا به تو میبخشم
-پسر گفت آقای بیل گیتس نمیتونی جبران کنی
- یعنی چی نمیتونم یا نمیخوام؟
-گفت نه تواناییش رو داری اما نمیتونی جبران کنی
-واسه چی نمیتونم جبران کنم
-پسره سیاه پوست گفت که :فرق من با تو در اینه که من در اوج نداشتنم به تو
بخشیدم ولی تو تو اوج داشتنت میخوای به من ببخشی و این چیزی رو جبران نمیکنه
اصلا جبران نمیکنه با این نمیتونی آروم بشی لطف تو ام که از سر ما زیاده
-بیلگیتس میگه همواره احساس میکنم ثروت مند تر از من کسی نیست جز این جوان 32
ساله مسلمان سیاه پوست

از همه جا (۶)

توی تونلهای بین جاده صدای باغ وحش میاد

  

***********************

طرف 6بار شماره اشتباه گرفته
بار آخر بش میگم آقا دقت کن اشتباه نگیری
میگه مرتیکه این چه طرز حرف زدنه

***********************

 

بابام داشت منو خواهرمو میبرد سینما پلیس نگهش داشته به خاطر سرعت زیاد میخواد جریمش کنه بابام بهش میگه بچه ها گریه میکردن میخواستن ببرمشون سینما. باباست ما داریم؟؟؟؟؟؟

 

************ 

بچه که بودم تو مسافرت بابام دستمو میگرفت توی پارک از مردم سوال میکرد: دستشویی کجاس این بچه میخواد بره

 

******************

 

پسره تا حالا نه دختره رو دیده ... نه رو در رو باهاش حرف زده نه حتی تلفنی ... فقط از طریق چت ... بعد از 1ماه گیر میده من عاشقت شدم ... دختره باور نمیکنه ... یه جوری دست به سرش می کنه ... بعد پسره میگه ایشالله خودت اینطوری عاشق شی .. من به خاطرت خودکشی کردم و...... ! آخه این پسره ما تو این مملکت داریم؟؟؟؟؟؟

***************

واسه یه بنده خدائی پیغام گذاشتم که عکست قشنگه
پیام فرستاده که واسم شارژ بفرست و شمارتو بذار تا باهات تماس بگیرم
دختره این مملکت داره؟

******************

 

تو اتوبوس یه خانوم تقریبا مسن سوار شد؛ خیلی هم محجبه بود. منم طبق معمول دیدم صندلی ها پره بلند شدم جامو دادم به اون خانومه بشینه؛ وقتی نشست با یه حالتی گفت: خدا عمرت بده ولی حیف که موهات بیرونه !!! قیافه منو میتونید تصور کنید؟؟؟؟  

******** 

دیروز به رفیقم گفتم چرا هم نامزد داری هم دوست دختر؟ گفت: مگه کسی که تلوزیون داره سینما نمیره؟ رفیقه داریم؟؟


خب البته وقتی خودش میره سینما احتمالا نامزدش هم میره تئاتر

چیز هایی که با زلزله نمی لرزند

چیزهایی که با زلزله نمی لرزند
>
> وقتی توفان کاترینا به نیواورلئان رسید و سدها شکست، مردم آمریکا آن
> آمریکای دیگر را کشف کردند. آمریکایی که هالیوود درباره اش فیلمی نمی
> سازد و به تمییزی بورلی هیلز نیست. مردم دیدند که آدمهایی که مامور حفظ
> نظم و قانون هستند خودشان در حال بار زدن اجناس فروشگاهها هستند. پلیس
> نمی توانست جلوی غارت را بگیرد چون کم نبودند ماموران پلیسی که به غارت
> مشغول بودند.  واقعیت آمریکا ربطی به تصویری که از خودش داشت نداشت. یادم
> است همکار تگزاسیم بعد از دیدن مردمی که روی سقف خانه هایشان گیر افتاده
> بودند گفت:  We look like developing world! کشف جالبی بود.
>
> حالا یک زلزله نه ریشتری ژاپن را لرزانده است.  شدت و قدرت زلزله آنقدر
> زیاد بوده است که باعث شده است سرعت گردش زمین به دور خودش تغییر کند و
> سونامی آن تا آنور اقیانوس آرام و ساحل کالیفرنیا برود. راکتورهای اتمی
> فوکوشیما می توانند چرنوبیل و هیروشیمای دیگری خلق کنند. و مردم ژاپن در
> حال …. در حال زندگی کردن هستند.  گزارشگر رادیوی ان پی آر با زن
> میانسالی صحبت کرد که با آرامش در حال جدا کردن کاغذ و پلاستیک  در میان
> زباله های پناهگاهش بود تا برای بازیافت بفرستند. معلمی به خبرنگار گفت
> که عمری به تدریس در شهر مشغول بوده است و حالا نگران دانش آموزان سابقش
> هست که در میان گمشدگان هستند. دنیا در حال تحسین آرامش و متانت مردم
> ژاپن است.  و همه دارند می پرسند چرا ژاپنیها مغازه ها را غارت نمی کنند.
> . جک کافتری در وبلاگش این سوال را پرسیده است.  و جوابها جالب هستند!
> گرگ از آرکانزاس، ناتاشا از ونکور، کن از نیوجرسی و بیز از پنسلوانیا و
> خیلیهای دیگر فقط یک جواب دارند: حس غرور ملی و شرافت فردی. خوب است ملتی
> بتواند به مردم جهان نشان دهد که چیزهایی دارد که در هیچ زلزله ای نمی
> لرزند حتی اگر زلزله نه ریشتر باشد

بانوی سرخ پوش

یاقوت زن عاشق سرخ پوش میدان فردوسی
 
آنهایی که تهرانِ پیش از انقلاب را به یاد دارند زن سرخ‌پوش اطراف میدان فردوسی را دیده‌اند. زنی بزک‌کرده، لاغراندام، با قامتی متوسط، صورتی استخوانی که گذر عمر و ناگواری روزگار شکسته‌اش کرده بود. همه چیزش سرخ بود: کیف و کفش و جوراب و دامن و پیراهن و تل سر و بغچه‌ی همیشه‌ دردستش و این اواخر روسری و عصایش.

تهرانی‌ها نام «یاقوت» بر او گذاشته بودند و خود نیز چنین دوست داشت. سال‌ها ــ می‌گویند بیست سی سال ــ هر روز، صبح تا شب، ساکت و آرام در حوالی میدان فردوسی ایستاده بود. اگر این حرف راست باشد، من جزو آخرین کسانی بودم که او را دیده‌اند.
چنان به اطراف میدان نگاه می‌کرد که گویی همین لحظه کسی که منتظرش بوده از راه می‌رسد. بیش‌تر او را در ضلع شمال شرقی میدان، اول خیابان فیشرآباد (قرنی امروز) می‌دیدم. همان‌جایی که امروز پاساژی ساخته‌اند. به پایین میدان نگاه می‌کرد. همه می‌گفتند جفای معشوقی که از او خواسته بود با لباس سرخ بر سر قرار بیاید و قالش گذاشته بود او را برای همیشه سرخ‌پوش و خیابان‌نشین کرده بود. آدم‌ها را یکی‌یکی نگاه می‌کرد مگر یکی از آن‌ها همانی باشد که باید. گاهی که خسته می‌شد روی سکوی مغازه‌ها می‌نشست. مغازه‌دارهای اطراف با او مهربان بودند و به او چایی یا  غذا می‌دادند. بعضی گفته‌اند ره‌گذران به او پول هم می‌دادند و من خود این را ندیدم، ولی می‌دیدم که گاهی لات‌ها و کودکان ول‌گرد و گدا سربه‌سرش می‌گذاشتند و او ناچار به جای دیگری از میدان می‌رفت.
اسطوره‌ی تهران بود. همیشه ساکت بود و حرف نمی‌زد و اگر مسعود بهنود مصاحبه با او را در کاسنی منتشر نکرده بود، امروز صدایش را نداشتیم. سپانلو در منظومه‌ی خانم زمان او را به یاد تهران آورد:
 
«بدان سرخ‌پوشی بیندیش
که عمری مرتب به سروقت میعاد می‌رفت
و معشوق او را چنان کاشت
که اکنون درختی‌ست برگ و برش سرخ».
 
و فرشته و سوسن، همان زمان، در ترانه‌ای از زبان او خواندند:

ادامه مطلب ...

هر وقت تنهایی

هر وقت دلت گرفت؛
هر وقت تنها بودی؛
هر وقت کسی رو نداشتی که باهاش حرف بزنی؛
هر وقت به دو تا گوش احتیاج داشتی ... گوشی تلفن رو بردار و به موبایل خودت زنگ بزن و با خودت حرف بزن و این رو بدون که همیشه ......،
.

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یه برادر، یه سرباز گمنام آقا و یه صبور سپاهی هست که با حوصله به حرفات گوش بده
.....
هیچکس تنها نیست
همراه اول

درس از ژاپن


در ژاپن اتفاقی بسیار مهیب و مصیبتی وحشتناک اتفاق میافتد و میلیارد ها دلار خسارات و هزاران نفر کشته و زخمی میدهد،اما واکنش و رفتار عمومی به این فاجعه در جامعه ژاپن بسیار درس اموز و در واقع یک کلاس آموزشی عملی رفتارهای انسانی در برابر دنیا قرار میگیرد.

ده نکته یادگرفتنی از ژاپن:

 

1) آرامش
حتی یک مورد سوگواری شدید یا زدن به سروصورت دیده نشد. میزان تاثر و اندوه بطور
خود بخود بالا رفته بود.

2) وقار
صفوف منظم برای آب و غذا. بدون هیچ حرف زننده یا رفتار خشن.
 
3) توانمندی

بعنوان نمونه معماری باورنکردنی بطوریکه ساختمانها به طرفین پیچ و تاب میخوردند
ولی فرو نمی ریختند.

4) رحم و شفقت

مردم فقط اقلام مورد نیاز روزانه خود را تهیه کردند و این باعث شد همه بتوانند
مقداری آذوقه تهیه کنند.
  
5) نظم

غارتگری دیده نشد. زورگویی یا ازدست دیگران ربودن دیده نشد. فقط تفاهم بود.
 
6) ایثار

پنجاه نفر از کارگران نیروگاه های اتمی ماندند تا به خنک کردن دستگاهها ادامه
دهند. 

7) مهربانی
رستورانها قیمتها را کاهش دادند. خودپرداز بدون محافظ دست نخورده ماند. دستگیری
فراوان از افراد ناتوان.


8) آموزش
از بچه تا پیر همه دقیقا میدانستند باید چکار کنند و دقیقا همان کار را کردند.
 
9) وسایل ارتباط جمعی

در انتشار اخبار بسیار خوددار بودند. از گزارشات مغرضانه خبری نبود. فقط
گزارشات آرامبخش.
 
10) وجدان

هنگامی که در یک فروشگاه برق رفت، مردم اجناس را برگرداندند سرجایشان و به آرامی
فروشگاه را ترک کردند

متاسفانه

یه روز یه آقایی نشسته بود و  روزنامه  می خوند که یهو زنش با ماهی تابه می کوبه تو سرش.
مرده میگه: برای چی این کارو کردی؟
زنش جواب میده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه کاغذ پیدا کردم که توش اسم سامانتا نوشته شده بود ...

 
مرده میگه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی که روش شرط بندی کردم اسمش سامانتا بود.
زنش معذرت خواهی می کنه و میره به کارای خونه برسه.
.
.
.
.
.
.
.
نتیجه اخلاقی: خانمها همیشه زود قضاوت میکنند
.
.
.
.
.
سه روز بعدش مرده داشته تلویزیون تماشا می کرده که زنش این بار با یه قابلمه ی بزرگ دوباره می کوبه تو سرش!
بیچاره مرده وقتی به خودش میاد می پرسه: چرا منو زدی؟
 
زنش جواب میده: آخه اسبت زنگ زده بود!
.
.
..
.
.
نتیجه اخلاقی 2: متاسفانه خانمها همیشه درست حس میکنند

توجه توجه

هروقت داشتی یه آدمی رو تو ذهنت بزرگ میکردی ، جا واسه پشیمونیم بذار

امان ازین زمانه


ازآجیل سفره عید

چند پسته لال مانده است
آنها که لب گشودند؛خورده شدند
آنها که لال مانده اند ؛می شکنند
دندانساز راست می گفت:
پسته لال ؛سکوت دندان شکن است !


من تعجب می کنم
چطور روز روشن
دو ئیدروژن
با یک اکسیژن؛ ترکیب می شوند
وآب ازآب تکان نمی خورد!

بهزیستی نوشته بود:
شیر مادر ،مهر مادر ،جانشین ندارد
شیر مادر نخورده،مهر مادر پرداخت شد
پدر یک گاو خرید
و من بزرگ شدم
اما هیچ کس حقیقت مرا نشناخت
جز معلم عزیز ریاضی ام
که همیشه میگفت:
گوساله ، بتمرگ!

با اجازه محیط زیست
دریا، دریا دکل می‌کاریم
ماهی‌ها به جهنم!
کندوها پر از قیر شده‌اند
زنبورهای کارگر به عسلویه رفته‌اند
تا پشت بام ملکه را آسفالت کنند
چه سعادتی!
داریوش به پارس می‌نازید
ما به پارس جنوبی!
 
رخش،گاری کشی می کند
رستم ،کنار پیاده رو سیگار می فروشد
سهراب ،ته جوب به خود پیچید
گردآفرید،از خانه زده بیرون
مردان خیابانی برای تهمینه بوق می زنند
ابوالقاسم برای شبکه سه ،سریال جنگی می سازد
وای...
موریانه ها به آخر شاهنامه رسیده اند!!

صفر را بستند
تا ما به بیرون زنگ نزنیم
از شما چه پنهان
ما از درون زنگ زدیم!