از همه چی و همه جا

هر چی رو که فکر می کنم جالبه می نویسم هر کی دوست نداره نخونه انتقاد کردن کار منه اگه خوشتون نمیاد مشکل من نیست

از همه چی و همه جا

هر چی رو که فکر می کنم جالبه می نویسم هر کی دوست نداره نخونه انتقاد کردن کار منه اگه خوشتون نمیاد مشکل من نیست

استعلام



همونطور که پدر مادر با سونوگرافی
در مورد "جنسیت" بچه تحقیق می کنند


نوزاد هم باید می تونست درباره "ملّیت" پدر و مادر استعلام کنه


مسخره نکن


هیچ وقت شغل کسی رو مسخره نکن
هیچ وقت قیافه کسی رو مسخره نکن
هیچ وقت ...


هیچ وقت نداشته ها و ایراد های کسی رو مسخره نکن

چون اون خودش از من و تو خیلی بهتر میدونه درداشو


تو اگه یک باره اون کمبودها و ایراد ها رو دیدی
اون هر لحظ�

نمایندگی



ﺩﻭﺳﺘﻢ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﯽ ﺳﻮﺳﯿﺲ ﮐﺎﻟﺒﺎﺱ ﺩﺍﺭﻩ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﺮﺩ، ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﮔﻔﺖ:
500 ﮔﺮﻡ ﮊﺍﻣﺒﻮﻥ ﻣﺮﻍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ، ﺩﻭﺳﺘﻢ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺧﯿﺎﻟﻢ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ، ﺧﻮﺑﻦ؟
ﺩﻭﺳﺘﻢ ﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ، ﺑﺮﺍ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﯿﺒﺮﻡ ﺑﻌﺪ ﮔﻔﺖ ﺷﺪ 700 ﮔﺮﻡ، ﺍﺷﮑﺎﻝ ﻧﺪﺍﺭﻩ؟
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺳﮕﻢ ﭼﺎﻕ ﻣﯿﺸﻪ، ﮐﻤﺶ ﮐﻦ !
ﺩﻭﺳﺘﻢ 

اینجا "قم" هست. جایی که بر خلاف تصور خیلی ها، اکثریت آراء رو به دکتر روحانی دادن

اینجا "قم" هست. جایی که بر خلاف تصور خیلی ها، اکثریت آراء رو به دکتر روحانی دادن


تحلیل انتخاباتی من

می دونین چیه ، انتحابات تموم شد و حسن روحانی شد رئیس جمهور

دیروز داشتم تحلیل ها رو گوش می دادم . هر کی یه چیزی می گفت . من به اونا کار ندارم . نظر من اینه :

همه این هیاهو و نظر سنجی و رد صلاحیت ها و ..... بازیی بود برای مردم که بیان پای صندوق . انصافا خوب هم جواب داد

به نظر من غربی ها خیلی دلشون می خواست جلیلی رای بیاره ، چون اون  احمدی نژاد دوم بود. اولی  که مملکت رسوندن پای پرتگاه ، ما تا سقوط یه گام فاصله داشتیم . کافی بود یکی مثل جلیلی بیاد و تیر خلاص بزنه . قطعا با آمدن اون قضیه هسته ای  پیچیده تر و گره هسته ای بسته تر می شد . سیاست رهبری کاری کرد تا ضمن اینکه دموکراسی در ایران به نمایش در بیاد حتما کسی هم رئیس جمهور بشه که بتونه این تابوت لبه پرتگاه رو به عقب بکشه . این خیلی مهم بود که کسی که میاد  وجهه سیاسی معتدل تر و ارتباطات قبلی خوبی داشته باشه و ذهنیت غرب به اون مثبت باشه . انتخاب روحانی برای اسرائیل و آمریکا هم خوب شد و هم بد. شاید تو این فکر بودن که با ادامه تحریم ها می تونن کل نظام رو به خطر بندازن ولی با اومدن روحانی احتمالا منعطف تر می شن و به سمت صلح باید برن وگر نه بد نامی از طرف اونا خواهد بود. ضمن اینکه با آمدن روحانی ایران قضیه هسته ای شو متوقف نمی کنه ولی فرصتی برای نفس کشیدن پیدا خواهد کرد.

امیدوارم هر چی میشه ، نفعش برای مردم باشه

دیگه واقعا تاب و نفس مردم بریده شده

محراب

لطفا در صورت کپی برداری با ذکر نام و وبلاگ  منتشر شود

قلبم برای تو می تپه

قلبم برای تو می تپه

حتی اگه بیرون سینه ام باشه

هندونه خوری


دیشب با داداشم نشستیم پای هندونه و جاتون خالی با قاشق تمام مغزش رو تراشیدیم و خوردیم ، بابام از اونور داد میزنه میگه : یه ذره هندونه بزارید بمونه روی اون پوست ، تا رومون بشه بزاریمش دم در؛ اینجوری مردم فک میکنن بُز تو خونه بستیم ...


انصافا اون موقع ها که هندونه رو تا تهش نمی خوردن هندونه کیلویی چند بود الان چنده؟

همیشه بدتری هم وجود دارد.... پس ناامید نباش

 یکی از دوستان نوشته بود:


""داشتم فکر می کردم آخرین باری که آرامش داشتم کی بود، دیدم دوران کودکی بود""


خوستم بهش بگم  خوشبحالت دوست من

من یادم نمیاد تو کودکی هم آرامش داشته باشم


مادرا و پدرا



 مادرا مثل مداد می مونن هر لحظه تراشیدن و تموم شدنشون و می بینی ولی پدرا مثل خودکار می مونن شکل ظاهریشون تغییر نمی کنه فقط یه دفعه می بینی که دیگه نمی نویسن...



پس تا وقتی که هستن قدرشون رو بدونیم قبل از اینکه جلوی قاب عکسشون آه بکشیم


تجدید خاطره بعد 30 سال

این پدر و پسر، ۳۰ سال پیش موقع پرتاب اولین شاتل اونجا بودن !!! موقع پرتاب آخرین شاتل هم اونجان !!

دید دید درر دید دیدید دید دید... (2)




مثل پت ومت اول ماشینو یه جایی پارک کردن بعد دورشو پارکینگ ساختن... 


حریم سلطان


به این میگن مرد واقعی 





نسل سوخته و نسل پدر سوخته

بنده به شخصه اعتقاد دارم دهه شصتیا نسل سوخته بودن دهه هشتادیا نسل پدر سوخته



خطای دید



خطای دید



ﻣﺮﺍﺣﻞ ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻲ و خداحافظی از مهمان:

ﻣﺮﺍﺣﻞ ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻲ ﺍﺯ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ:

1- ﺗﻌﺎﺭﻑ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ
2- ﻗﺴﻢ ﺩﺍﺩﻥ ﻣﺮﺩﻩ ﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﻃﺮﻑ ﻣﻘﺎﺑﻞ
3- ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺑﺪﻳﻦ ﺷﺮﺡ ﮐﻪ ﻣﻴﻮﻩ ﻳﺎ ﻏﺬﺍﻱ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮ ﺭﻭ ﻃﻲ ﻳﮏ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺁﮐﺮﻭﺑﺎﺗﻴﮏ ﺑﻪ ﻟﺒﺖ ﻧﺰﺩﻳﮏ ﻣﻴﮑﻨﻦ ﻭ ﻣﻴﮕﻦ ﺩﻳﮕﻪ ﺩﻫﻨﻲ ﺷﺪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺨﻮﺭﻱ
4- "ﺍﻳﺠﺎﺩ ﺣﺲ ﺗﺮﺣﻢ ﺩﺭ ﻣﻬﻤﺎﻥ ، ﻣﻴﮕﻦ "یعنی ﺗﻮ ﻓﮏ ﻣﻴﮑﻨﻲ ﻣﺎ ﺑﺪﺑﺨﺘﻴﻢ ﮐﻪ ﻫﻴﭽﻲ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ ﻧﻤﻴﺨﻮﺭﻱ ؟
5- ﺗﻴﺮ ﺧﻼﺹ: ﺑﺨﻮﺭ ﺣﻴﻔﻪ ، ﺍﮔﻪ ﺑﻤﻮﻧﻪ ﻣﺠﺒﻮﺭﻳﻢ ﺩﻭﺭ ﺑﻨﺪﺍﺯﻳﻢ


مراحل خداحافظی از مهمان:

1- علامت دادن خانم مهمان به همسرش با سر و چشم
2- برخواستن آقای مهمان و صداکردن همسرش و گفتن خوب دیگه ما رفع زحمت کنیم؛ اصرار مجدد برای حفظ مهمان توسط صاحبخونه
3- ادامه صحبتها تا دم در؛ گفتن خداحافظی چند بار
4- بوق زدن و دست تکون دادن
5- مشاهده رفتن مهمان تا هنگام خروج از کوچه


نوشابه بخرین اما نخورین!!!!!


نوشابه کولا یا همون نوشایه سیاه خودمون یکی از پر مصرف‌ترین و البته مضرترین
نوشیدنی‌های دنیاست. سال‌هاست سازمان‌های بهداشتی و درمانی درباره مضرات مصرف
نوشابه حرف می‌زنن، اما اقلا گوش ما ایرانی‌ها بدهکار نیست و می‌خواهیم همچنان
بزرگ‌ترین مصرف کننده نوشابه باشیم.****

*نوشابه کولا خارج از بدن می‌تونه مفید باشه.* مثلا می‌تونه دوست خوبی برای

ماشین‌تون باشه. یه تیکه فویل...

ادامه مطلب ...

رابطه میمون ها و بانک مرکزی


اگه نخونی 4 ساعت کلاس اقتصاد رو از دست میدی!!!!
 
روزی روزگاری در روستایی در هند حاج آقای پولداری به روستایی ها اعلام کرد که به ازای هر میمون۲۰ دلار به آنها پول خواهد داد.
روستایی ها هم که دیدند اطرافشان پر است از میمون، به جنگل رفتند و شروع به گرفتن میمونها کردند.
حاج آقا هم هزارها میمون به قیمت ۲۰ دلار از آنها خرید، ولی با کم شدن تعداد میمونها روستاییها دست از تلاش کشیدند..
به همین خاطر حاج آقا ی زرنگ این بار پیشنهاد داد برای هر میمون به آنها ۴۰ دلار خواهد پرداخت. با این شرایط روستایی ها فعالیتشان را از سر گرفتند.
پس از مدتی موجودی ها هم کمتر و کمتر شد، تا سرانجام روستاییان دست از کار کشیدند و برای کشاورزی سراغ کشتزار های خود رفتند...
این بار پیشنهاد به ۴۵ دلار رسید و… در نتیجه تعداد میمونها آنقدر کم شد که به سختی می شد میمونی برای گرفتن پیدا کرد.
این بار حاج آقا ادعا کرد که به ازای خرید هر میمون 7۰ دلار خواهد داد، ولی چون برای کاری باید به شهر می رفت، کارها را به شاگردش محول کرد تا از طرف او میمون ها را بخرد. در نبود حاج آقا شاگرد به روستایی ها گفت: این همه میمون در قفس وجود دارد! من آنها را به 6۰ دلار به شما خواهم فروخت تا شما پس از بازگشت حاج آقا آنها را به 7۰ دلار به او بفروشید.. روستایی ها که وسوسه شده بودندپولهایشان را روی هم گذاشتند و تمام میمونها را خریدند.
البته از آن به بعد دیگر کسی نه حاج آقا را دید و نه شاگردش را.. و تنها روستایی ها ماندند و یک دنیا میمون ...
 
 
البته این داستان هیچ ربطی به داستان بانک مرکزی برای پیش فروش سکه طلا و این جور چیزها ندارد
 

آخه چرا؟

                            

                                                                                                                   

                                                                                                  

                                                                                          

                                                      

                                                                                            

                                                                                            

                                                                                                     

کاش همون بچه می موندیم


یادمه بچگی هام
وقتی می رفتم بهشت زهرا
سعی می کردم پام رو قبرا نره !
تا رو یکیشون می رفت، جیگرم آتیش می گرفت
چشامو می بستم، تو دلم براش صلوات می فرستادم
...

چند سال گذشت..... من بزرگتر .... مرده ها بیشتر
قدیمی ها پوسیده تر ..... جدیدی ها با سنگ شکیل تر
نمی دونم امروز روی چندتا قبر پام رفت
برای چندتا یادم رفت صلوات بفرستم


اما راستش ، امروز یه چیزی فهمیدم
ما که دلمون نمی اومد حتی روی مرده ها پا بذاریم
این روزها چقدر راحت روی زنده ها و احساسشون پا می ذاریم


کاش همون بچه می موندیم



محبت و ببین


بابام اومده بهم میگه :
پاشو برو ماشین رو بزن تو پارکینگ

میگم :
بابا به خدا خسته م ، نمی تونم !!
میگه : بیست تومان می دم برو ، منم خسته م....
.میگم : بیخیال ....
بیست تومان میدم خودت برو ...
پاشده شلوارش و می پوشه و میگه
مرد نیستی اگه ندی! پای مردونگیم موندم بیست تومان پیاده شدم بهش دادم !!!
داد میزنه میگه :
خانوم پاشو بیا بریم معجون بخوریم 



یعنی محبت تو این خونه موج میزنه