میگن تو بهشت هروقت انگشت کوچیکه ی پات میخواد بخوره به پایه ی مبل ، پایه ی مبل جا خالی میده
*********************
یارو واسه جمع کردن ماهواره ها اومده بود میترسید به این دست بزنه
ـ
افسره به غضنفر میگه بزن دنده یک راه بیفت ، غضنفر میزنه دنده عقب ! افسره میگه چرا دنده عقب زدی؟ غضنفر میگه میخام خیز بگیرم ـ
***************
و چه بسیار دخترانی که در کودکی محل سگشان نمیگذاشتیم و وقتی بزرگ شدند، داف های شکیلی شدند که محل سگمان نمیگذارند
غضنفر میره آمریکا خونه برادرش، بلد نبود بره توالت فرنگی ، توی گلدون میریده و خاک روش میریخته. بعد از برگشتنش برادره از امریکا تماس میگیره میگه: فقط بگو کجا ریدی که تا حالا 3 تا خونه عوض کردم هنوز بو گهت میاد
**************************
اینایی که همه چیزو رو دسکتاپ سیو میکنن
همونایی هستن که از راه میرسن شلوارشونو پرت میکنن گوشهی اتاق
************************
آیا میدانید “شب بخیر” در آخر بعضی اسمس ها
مساوی با “خفه شو دیگه ” است!؟
**************************
این جا «تهران» است ... چهارراه «چه کنم»!
********
طرف بابا خودشو آدم حساب نمیکنه اونوقت به پدر زنش میگه باباجون
******
زمانیکه مردی در حال پولیش کردن اتوموبیل جدیدش بود کودک 4 ساله اش تکه سنگی را بداشت و بر روی بدنه اتومبیل خطوطی را انداخت
مرد آنچنان عصبانی شد که دست پسرش را در دست گرفت و چند بار محکم پشت دست او زد بدون انکه به دلیل خشم متوجه شده باشد که با آچار پسرش را تنبیه نموده
در بیمارستان به سبب شکستگی های فراوان چهار انگشت دست پسر قطع شد
وقتی که پسر چشمان اندوهناک پدرش را دید از او پرسید "پدر کی انگشتهای من در خواهند آمد" ! ـ
آن مرد آنقدر مغموم بود که هچی نتوانست بگوید به سمت اتوبیل برگشت و چندین بار با لگد به آن زد
حیران و سرگردان از عمل خویش روبروی اتومبیل نشسته بود و به خطوطی که پسرش روی آن انداخته بود نگاه می کرد . او نوشته بود " دوستت دارم پدر" ـ
روز بعد آن مرد خودکشی کرد
خشم و عشق حد و مرزی ندارند و می توانید ( عشق) را انتخاب کنید تا زندگی دوست داشتنی داشته باشید و این را به یاد داشته باشید که اشیاء برای استفاد شدن و انسانها برای دوست داشتن میباشند
******************************
دوستان عزیز، دختر کوچولو یکی از دوستانمون در بستر بیماریست و در حال خوبی نداره. امیدوارم که همگی در این شبهای عزیز ماه رجب برای سلامتی آیلی کوچولو از صمیم قلب دعا کنیم
*******
شما دق نکردهاید؟
به چند زن و دختر در اصفهان تجاوز میکنند، با شیشهی نوشابه به صورت روحانی کمک دهنده میزنند، با اسید زورگیری میکنند، در ورامین گروگانگیری میکنند، در کرمان کسی به شانزده زن تجاوز میکند، در خرمآباد دست و پای پیرزنی میبندند و او را خفه میکنند و اموالاش را میبرند، در مشهد تکنسین اورژانس را زخمی میکنند، بچهها را تا سر حد مرگ میزنند و داغ میکنند، در دانشگاه دختری را مورد تعرض قرار میدهند... ـ
اینها خبرهای روزانهی صفحههای حوادث است که من نمیدانم چه چیزی دربارهیشان بنویسم. یکی باید بگوید چه طور میشود که دست آدم را میبندند و به زن آدم تجاوز میکنند. آن هم زن باردار... ـ
جدیدا هم نیروهای امنیتی هر زمان حادثه این چنینی پیش بیاد، خیلی راحت توپ رو میندازن تو زمین قربانی و میگن پوشش خانمی که مورد تعرض قرار گرفته نامناسب بوده ! و جالب اینجاس که در حادثه اخیر هم که ۴-۵ خانواده در حریم و ملک خصوصی در یک باغ اطراف خمینی شهر مهمانی داشتن و یه عده ارازل اوباش اومدن خانم ها رو مورد تعرض قرار دادن، باز هم گفته شده خانم ها پوشش مناسب نداشتن! خب این حرف یعنی چی؟ از این به بعد میخوایم بریم یه باغی مهمونی خودمونی، باید شورت آهنی بپوشیم؟ به قول یکی، تو خونه با حجاب باشین شاید دزد بیاد تو خونه و تحریک بشه بخواد بهتون تجاوز کنه. من قصد داشتم ایمیلی آماده کنم در مورد این حوادث اخیر و نظرات شما رو هم جویا بشم ببینیم علت این اتفاقات از نظر شما چیه که به دلیل اینکه چند روزی از این ماجرا گذشته منصرف شدم. گفتم شاید بحث هایی که در سایت های خبری در این چند روز اخیر پیرامون این موضوع شد رو دیدید و توش شرکت کرده باشید. در هر صورت امیدوارم امنیت بیشتری توی کشورمون برقرار بشه و کمتر شاهد این اتفاقات ناگوار باشیم